جای خالی نگاه اجتماعی در صنعت آب
حجت میان آبادی ـ پژوهشگر و کارشناس دیپلماسی آب
صنعت شیرینسازی آب باید از جنبههای مختلف زیست محیطی، اقتصادی، سیاستگذاری و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. چالشی که در حوزه سیاستگذاری آب در کشور مطرح بوده این است که کارشناسان در تلاش هستند که تمام نقاط ایران با اقلیمها، فرهنگ و شرایط اجتماعی کاملا متفاوت را با یک الگو سیاستگذاری کنند. تفاوت اقلیم در ایران یک امتیاز محسوب میشود به طوری که زمانی در استان خوزستان با آب و هوای گرم و مرطوب مواجه هستیم در استانهای شمالی و غربی بارندگی وجود دارد. حتی برای نقاطی که اقلیم مشابه دارند به دلیل شرایط اجتماعی متفاوت، نباید با یک الگوی یکسان سیاستگذاری در حوزه آب پیش رفت.
مشکل عمدهای که در بخش سیاستگذاری آب حاکم بوده این است که متاسفانه با نگاه مهندسی و یا صرفا اقتصادی به این موضوع پرداخته میشود و عملا به اقلیم و مسائل اجتماعی توجهی نمیشود. همانگونه که در بحران خوزستان موضوعات اجتماعی و فرهنگی وارد حوزه سیاستگذاری شده و این استان بعد از سالها به دلیل بیتوجهی به موضوعات ذکر شده به وضعیت کنونی رسیده است. به عنوان مثال در سیاستگذاری انتقال آب از سرشاخههای غربی به فلات مرکزی مسائل اجتماعی به حاشیه کشیده شد و اکنون مناقشات اجتماعی بین استانی این گونه پررنگ شده است.
اکنون مشکل خوزستان سد و کمآبی نیست و در این صورت فقط به معلولها پراخته میشود، در صورتی که باید علت به صورت ریشهای مورد بررسی قرار گیرد. سیاستگذار و رسانه در این بین موظف هستند که موضوعاتی همچون اقلیم و اجتماعی را که مغفول باقی مانده را پر رنگ کنند. در دورههای پیشین همچون دولت سازندگی و پس از آن آب به یک کالا تبدیل شد و صرفا با نگاه اقتصادی به آن نگریستند. این تفکر اقتصادی فقط مبتنی بر سود بود و در واقع رفاه اجتماعی از توجهها به دور ماند. به عنوان مثال طرحهای آب کلانی که در خوزستان مطرح و اجرا شد سبب ایجاد رفاه محلی در این استان نشد و فقط منفعت اقتصادی برای کشور به بار داشت.
از نگاه حاکم بازار محوری و توسعه پس از دهه ۷۰ در دولتهای مختلف، آب یک کالا تلقی شد این در حالی است که آب یک نیاز حیاتی بوده و اشتباه فاحش در این حوزه عدم قرارگیری ابعاد اجتماعی در کنار ابعاد محیط زیستی است. ناگفته نماند در چند سال اخیر مسائل محیط زیستی نیز به صورت محدود مطرح میشود که البته آن نیز پس از خشک شدن دریاچههای ارومیه، زایندهرود و رودهای خوزستان وارد حوزه سیاستگذاری شد. اغلب توجهات رسانهها و مسئولان پس از وقوع واقعه به سمت موضوعات معطوف میشود و بعد از چندین دهه بٌعد اجتماعی و زیست محیطی مورد توجه قرار میگیرد.
سیاستگذار حوزه آب به تنوع اقلیمی توجه چندانی نمیکند و در رابطه با مناطقی که اقلیم یکسانی داشتند موضوع اجتماعی از نظرها به دور مانده است و برای کل کشور یک الگوی سیاست گذاری استفاده میشود و نتیجه آن خشک شدن اغلب رودخانهها و سدهای کشور است. در واقع موضوع آب دچار نقص نگرش بوده و تمام بخشها در یک پروژه و در یک قالب و با یک نگاه جامع قرار نگرفتهاند و باید در یک سیاست گذاری بدون نقص تمام موارد در نظر گرفته شود و از همه وجوه به قضیه نگاه کرد. به عبارت بهتر راهکاری که برای احیای دریاچه ارومیه موثر بوده را برای شادگان و هامون نیز استفاده نکنیم و استفاده از یک راهکار خطای بزرگ سیاستگذاران است که آثار مخربی را تا کنون در پی داشته است.
حال اگر سوالی تحت عنوان چرا باید به سمت طرحهای شیرینسازی آب حرکت کنیم مطرح شود، عمده پاسخی که در این خصوص دریافت میکنیم این است که سایر کشورها از این طرح استفاده میکنند پس برای ایران نیز قطعا مفید خواهد بود. این در صورتی است که شرایط اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی کشورها با هم متفاوت هستند و کارشناسان و سیاستگذاران بدون توجه به چالشها و ابعاد مختلف این نوع طرحها وارد اجرای پروژه میشوند و از گذشته هیچ درس عبرتی گرفته نمیشود.
در دولتهای پیشین بدون شناسایی فرصتها و چالشها فقط به دلیل اینکه سایر کشورها وارد حوزه سدسازی شدهاند، در اقسا نقاط کشور انواع سدها ساخته شد و چند ۱۰ هزار میلیارد بودجه صرف این اقدام شد و به عبارت بهتر افراط در این بخش نتایج منفی را به بار آود. سدسازی مقوله اقتصادی و مفیدی برای یک کشور تلقی میشود اما پیش از اقدام باید تمام چالشها و شرایط بررسی شود و مطابق با ویژگیهای منطقه و اقلیم، پروژه وارد مرحله ساخت شود تا آثار مخرب به حداقل میزان برسد. سبک سیاستگذاری مطابق با شرایط اقلیمی، اجتماعی و اقتصادی در ابتداییترین موضوعات مطرح در هر پروژهای است که متاسفانه در کشور ما رعایت نمیشود و نتایج آن سالها بعد در نقاط مختلف مشاهده میشود و چه بسا که اکنون فرصتی است که با سیاستگذاریهای صحیح در حوزه آب از پیش آمدن مشکلات مشابه در آینده جلوگیری به عمل آوریم.
ارسال نظر