ملی گرایی با آهن پاره و فجازی!
مجتبی اسکندری_روزنامهنگار
ایده مخوفه خودکفایی از این رو مخوف است که فارغ از توجه به صرفه پذیری کاری، بر انجام آن اصرار چکشی دارد. در کره شمالی به آن جوچه می گویند و از جمله نتایج جوچه، گشنهکشی ۳ میلیون کروی شمالی است. در کوبا و شوروی هم قحطی های عمله نفله کنی از ناحیه ناسیونالیسم صنعتی به وقوع پیوست. در ایران نیز ناسیونالیسم دیگریستیز مصدقی (که سموم آن همچنان در فضای اقتصادی و سیاسی کشور پراکنش بالایی دارد)، کشور را به ورطه ملی کردن صنعت نفت (دولتی کردن نفت) کشاند و موجبات عقب افتادگی کشور در این صنعت را فراهم کرد. پس از آن، با وقوع انقلاب این سیاست به تمامی حوزه ها درز کرد و قرار شد که از شیر مرغ تا تخم اورانگوتان را مورد کف خود قرار دهند و در استدوام سیاست هم شرقی نه غربی، از بیگانگان هرگز ننالند و پتوی آنچه خود داشت، بر سر بکشند و با آهن پاره های صنایع نفتی و اتومبیل و کرونایاب و واکسن وطنی وطن پرستی کنند.
این جنون به ظاهر ملیگرایانه ناشی از نوعی تعصب ضدبیگانه بود که جوامعشناسان سیاسی آن را ناسیونالیسم منفی یا دیگریستیز می دانند و معمولا به ایجاد رانت و تولید نفرت پیرامونی (به تعبیر ویلیام رالف اینژه)، کلاهی جادار و گل و گشاد به شکل رایگان بر سر خلایق نصب میکند، آنگونه که مصدقیون اینگیلیسیها را به مثابه نماد شر مطلق در کَت داییجان ناپلئون های وطنی فروگذاری کردند.
اکنون این ابتذال که به هر قیمت باید از داخلیجات حمایت شود، از نفت و خودرو پا فراتر گذاشته و شمول خود را در فجازی جاساز کرده است و بر آذرنت وطنی به جای اینترنت فراگیر تاکید دارد. از همین رو که کثیری از مشکلات مملکت مکشوفه شده و جامهشان در آفتاب پهن شده، مقادیری بوی نا از این ایده ناگوار به مشام میرسد. تبدیل اوضاع مملکت به خرابات پیرو ایده مشعشعه: ای مجلسیان راه خرابات کدام است؟ در دستور کار دارالشورا قرار دارد و فارغ از میزان تخریبات اقتصادی این تجربه فخیمه و آثار وخیمه آن در صنایع خودرو و نفت، اهالی دارالندوه بهارستان ویرشان گرفته که آزموده را بیاموزند و فراتر از آن، کسب و کارها را به کنترل یک مرکز قدرت متصل کند.
این در حالی است که freelancing در سراسر جهان به ویژه در عصر کرونا، رونق جدی پیدا کرده و آغازخیزها (تعبیر حدادوار از استارتآپها) نان در نت میزنند و میخورند. این shining اذهان کوبریکی بهارستان آنقدر تابناک است که به هیچ وجه پرتوهای توزیع رانت میان شبکههای اجتماعی بومی را نشان نمیدهد! بدیهیست که همانند اتومبیلسازان وطنی که نان پرچرب انحصار را توی آب رانتهای هزاران میلیاردی تسهیلات دولت ترید میکنند، اکنون نوبت آسیاب به فجازی رسیده و قرار است راه بر اپلیکیشن های بیگانه مسدود شده تا زورچشمی های وطنی به سوگلیبازی شان بپردازند. بدیهیست که طبایع خلایق عام، اعتمادی به این رویکرد لژیونی نداشته باشند، زیرا که پیشتر چوب حراج بر سرمایه اجتماعی نهادهای سیاستگذار در ممالک محروسه نواخته شده و بالطبع سرمایه اقتصادی در چارچوبکهایی که سرمایه اجتماعی وجود ندارد، جمع نمیشود.
البته که آشکارتر از کفر ابلیس است که حقوق بگیران کثیرالعربده و قلیلالسواد بهارستان، دستکم از عواقب این خودزنی سیزیفوار آگاهی دارند و از عواقب ممنوعیت ویدئو، نوار، ماهواره و سایر ممانع، باید این اندوخته تاریخی را در توبرههایشان داشته باشند که این نبرد دنکیشوتوار با شمشیر چوبی در برابر آسیاب بادی است و راه به فسادی دیگر خواهد برد. سوگلیهای اپلیکیشن فروش هم البته به خاطر دارند که در قطعی اینترنت در هنگامه سال ۹۸، هم کسی از خلایق تحویلشان نگرفت و اکنون خر خود را به چوب مجلس به پیش میرانند که البته مسیریست ناگوار و ناهموار و جواب پس داده! به قول جیمز بیوکنن اقتصاددان بزرگ آمریکایی، مردم نگهبانی از تخم مرغ ها را به روباه نمیسپارند!
داداشمون از واژه مخوف خیلی استفاده میکنه بهش بگید نیما خودت از همه چی مخوف تری. خخخخخخخـ