تقویت پایههای شهر با اصلاح سیاستهای شهرسازی
فرانه صنیعی-کارشناس معماری
مقابله با هرگونه بلای طبیعی اعم از سیل، زلزله و کاهش خسارتهای ناشی از آن، نیازمند تدوین برنامهها و راهکارهای متعددی است که هر بخش دولتی، در اینباره وظیفهای مشخص را برعهده دارد. سیاستهای مربوط به شهرسازی، به شهرداریها و رویکردهای کلان مدیریتی کشور وابسته است و هر کشوری که بیشتر در معرض آسیب و خسارت زمینلرزه است، باید نگاهی عمیقتری نسبت به این مسئله داشته باشد. ایران بهدلیل قرارگیری روی گسلهای متعدد، همواره با خطرات ناشی از زمینلرزه مواجه بوده و طی سالهای اخیر شاهد رخداد سختترین زلزلهها با بیشترین آسیب بودهایم. زمینلرزه هولناک ورزقان در ۲۱ مرداد ۱۳۹۱، زلزلههای فراموشنشدنی رودبار، طبس، بوئینزهرا و سایر شهرستانهای کشور که هر ساله رخ میدهند، نشان از زلزلهخیز بودن ایران دارد. در این میان، نباید زلزله مرگبار بم با ۵۰ هزار کشته را از خاطر برد. زلزله نهتنها آسیب مالی و جانی برای افراد داشته، بلکه منجر به تخریب راهها، جادهها و حتی بناهای تاریخی ارزشمند نیز میشود، بنابراین باید برای مدیریت و کاهش زیانهای بلای حذفنشدنی زلزله، چارهای اساسی اندیشید. پیشبینی زلزله تا حدی امکانپذیر است، اما بههیچ وجه نمیتوان از وقوع آن جلوگیری کرد. در کشورهای زلزلهخیز، تدابیر ویژهای برای بهحداقل رساندن میزان صدمات و خسارتهای این پدیده اندیشیده شده و مقاومسازی ساختمان یکی از راهکارهای این کشورها است. در زمان زلزله، نیروهای زیادی به ساختمان وارد میشوند، در صورتی که اسکلتبندی بنا و مصالح استفادهشده در ساخت آن مقاومت خوبی نداشته باشند، موجب خسارتهای مالی و جانی متعددی میشود. بیشتر زیانهای واردشده پس از وقوع زلزله در ایران از مقاوم نبودن ساختمانها در برابر این پدیده سرچشمه میگیرد، متاسفانه شهرسازی در ایران هنوز راه زیادی تا مقاوم شدن در برابر زلزله دارد؛ شیوه ساختوساز ساختمانها (چه مراکز اداری، تجاری و مسکونی)، نقشههای شهری و سیاستهای شهرسازی، شکلگیری صنایع برپایه تولید مصالح مناسب و سایر موارد اینچنینی، همگی برپایه شیوه مرسوم پیشین است، هرچند طی سالهای اخیر، اقداماتی در راستای بهبود شرایط و استفاده از راهکارهای افزایش مقاومت ساختمانها در برابر زلزله انجام شده، اما این تغییرات و بروزرسانی تکنولوژی ساختوساز، آنطور که باید و شاید، در سطح گسترده اجرایی نمیشود. نگاه کردن به روشهای اجراشده در کشورهای زلزلهخیز مانند ژاپن، اندونزی و استرالیا که بیشتر از سایر کشورها در معرض زلزله و سونامیهای هولناک هستند، میتواند برای ایران نقشهراه مناسبی تدوین کند، اما غیر از آن نیز، با اصلاح عملکرد در ساختهای شهری، با شیوههای فعلی نیز میتوان شرایط را تا حدی بهبود بخشید. استحکام و مقاومت اجزای ساختمان، استفاده از مصالح انعطافپذیر در ساخت بناها بهویژه مجتمعها و بیمارستانها، منظم بودن سازه، پایداری پی ساختمان و وجود مسیرهای پیوسته انتقال بار زلزله در بنا از جمله مواردی است که میتوان باتوجه به آنها، سازههای فعلی در شهرها را مقاومتر کرد. این الزام در شهرهای پرجمعیتی مانند پایتخت، از اهمیت بیشتری برخوردار است و غفلت از این امر میتواند به میلیونها نفر آسیب جانی و مالی جدی وارد کند، نهتنها در شهرستانها بلکه در کلانشهرها همچنان بافت فرسوده هست و بخش زیادی از مردم در این مناطق سکونت دارند. کوچههایی با عرض عبوری بسیار کم، بافتهای نوسازی و بهسازینشده که هر لحظه امکان فرو ریختن آنها وجود دارد، سببشده تا بمب ساعتی مهمی در زیرپوست شهرهای بزرگ خفته باشد. در ساختوسازهای جدید نیز، گاه دیده میشود که اصول اولیه معماری رعایتنشده و همین امر از استحکام بناهای نوساز نیز میکاهد. نهتنها مصالح بهکار بردهشده، بلکه نقشههایمعماری بنا نیز بر مقاومت ساختمانها تاثیرگذار است، اما متاسفانه رویکرد مناسبی نسبت به اهمیت این موضوع وجود ندارد. نبود آگاهی و تخصص کافی، غفلت از بکارگیری علوم پیشرفته و در برخی موارد سودجویی، از دلایلی است که باعث مستحکم نبودن پایههای ایران در بخش ساختوساز شده است.
ارسال نظر