پژمان جمشیدی و ترلان پروانه در جشنوار فجر
پژمان جمشیدی با بازی خوبش در «علفزار» شانس بالایی برای گرفتن سیمرغ بازیگری داشت اما در نهایت این جایزه به امین حیایی رسید.
هر چند دیشب در اختتامیه جشنواره فیلم فجر دست پژمان جمشیدی به سیمرغ بازیگری نرسید اما به گفته ترلان پروانه سیمرغ معرفت و اخلاق را گرفته است. پژمان جمشیدی با بازی خوبش در «علفزار» شانس بالایی برای گرفتن سیمرغ بازیگری داشت اما در نهایت این جایزه به امین حیایی رسید. ترلان پروانه که در «علفزار» کنار پژمان جمشیدی جلوی دوربین رفته است، سلفی خودش با این بازیگر را در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت: «سیمرغ معرفت و اخلاق و کاردرستی هم میرسه به آقا پژمان». پژمان جمشیدی (زادهٔ ۲۰ شهریور ۱۳۵۶، تهران) است. عکس زیر از پژمان جمشیدی وترلان پروانه را مشاهده می کنید.
پژمان جمشیدی (زادهٔ ۲۰ شهریور ۱۳۵۶، تهران) بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی در باشگاههای مطرح سایپا، پرسپولیس و پاس تهران سابقه بازی دارد. پژمان جمشیدی تک گل ملی خود را مقابل گرجستان زدهاست.
پژمان جمشیدی و اولین تجربه های بازیگری
پژمان جمشیدی در سال ۱۳۹۲ در مجموعه تلویزیونی پژمان به عنوان بازیگر نقشآفرینی کردهاست. طرح اولیه این سریال با ایده خود پژمان جمشیدی شکل گرفتهاست. پس از آن در تئاتر و سریال کارهای مختلفی ارائه کرده است. پژمان جمشیدی موفقترین فوتبالیستی است که وارد عرصه سینما و تلویزیون و تئاتر شده است.
زمان زیادی از حضور پژمان جمشیدی در عرصه تصویر نمیگذرد، اما حضور در فیلمهایی که موفقیت بسیاری در گیشه کسب کرد و سریالهای پرمخاطب، پژمان جمشیدی را بهعنوان بازیگر بیشتر به مخاطب معرفی کرد.
پژمان جمشیدی، بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است
به بهانه پرکاری این روزهای جمشیدی در عرصه هنرهای نمایشی و تصویری، پای حرف های او نشستیم تا برای ما و شما از روند ورودش به بازیگری و جدایی از دنیای فوتبال بگوید. این شما، این هم حرف های «پژمان جمشیدی»؛ بازیگر بعد از این!
آرزوی پژمان جمشیدی
همه آدم های جهان به فوتبالیست شدن و بازیگر شدن علاقه دارند، ولی من هیچ وقت فکر نمی کردم بازیگر بشوم. تئاتر را خیلی دوست داشتم اما کار تصویر را اصلا. ایده ای داشتم درباره فوتبالیستی که کارش در فوتبال تمام شده و شهرتش از دست رفته، چون فوتبال در کشور ما با شهرت مقطعی همراه است و با هیچ کاری در ایران قابل مقایسه نیست. پایان ناگهانی دارد اما در بازیگری می توانید نقش های مختلف را بازی کنید، از کودک گرفته تا پدربزرگ و مادربزرگ.
فوتبالیست زمان محدودی دارد که یک روز تمام می شود. در ایران ورزشکار اگر قهرمان المپیک هم بشود - که اتفاق مهمی برای اوست - و به خیابان بیاید، شاید به اندازه یک بازیکن نیمکت نشین تیم استقلال و پرسپولیس شهرت نداشته باشد. همیشه به این موضوع فکر می کردم. سال 89 با پیمان قاسم خانی درباره این موضوع صحبت کردم. آن موقع پیمان گرفتار ساختمان پزشکان بود.
من سال 81 در مراسمی با خانم رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان را ببینم. چند مصاحبه از او خواندم و به نظرم آدم جذابی آمد. خانم رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک شب شام من را به منزل شان دعوت کرد. من و پیمان خیلی دوست شدیم. با هم به فوتبال می رفتیم و فوتبال می دیدیم. بیشتر بحث های ما آن زمان فوتبالی بود.
طرح پژمان جمشیدی
من ایده ام را به پیمان گفتم که او گفت بامزه است و شاید یک روز کار کردیم. نمی خواستم بازیگری را شروع کنم، آن هم از تلویزیون. مهر یا آبان 91 بود که یک روز پیمان زنگ زد و گفت در تلویزیون طرح تو را تعریف کردم، خیلی خوش شان آمد و گفتند برای عید نوروز بنویسیم.
به شوخی گفتم اگر سریال را ساختید، باید بزنید طرح از پژمان جمشیدی! پیمان هم به شوخی می گفت نه دیگر، من طرح را سرقت کردم! بعد گفت می شود از اسم خودت برای شخصیت اصلی استفاده کنم؟ گفتم بله. گفت شخصیت سریال کمی ابله است. گفتم اشکال ندارد.
مجبور شدم بازیگری را ادامه بدهم
پیمان گفته بود فقط در صورتی فیلمنامه را می نویسد که یک فوتبالیست بازی کند. دوباره گفت دوست داری خودت بازی کنی؟! چند روز مهلت خواستم برای فکر کردن. پیمان گفت به من اعتماد کن و من قبول کردم. از زمانی که بازی در سریال را پذیرفتم تا شروع تصویربرداری، سه هفته طول کشید، بنابراین زمان کافی برای آموزش بازیگری و کمک گرفتن از کسی نداشتم.
من پژمان سریال نبودم
گروه آنقدر خوب بود و متن وکارگردانی هم همینطور که من واقعا کار خارق العاده ای نکردم. شاید هر کس دیگری هم جای من بود، همین قدر خوب دیده می شد. آنها که نمی توانستند منکر خوب بودن سریال پژمان باشند ولی خیلی هم با بازیگری من موافق نبودند، می گفتند او خودش را بازی کرده است.
نمی توانم بگویم واقعا خودم بودم یا نه، چون آن شخصیت بلاهت و حسادت زیادی داشت اما پایان ماجرا شیرین بود. طبیعی است که به شخصیت خود من خیلی نزدیک نبود اما چون اتفاقات همان چیزهایی بود که برای من رخ می داد، شاید به بازی ام کمک کرد.
پیمان مشاور پژمان
وقتی سریال پژمان را بازی کردم، روند کاری ام به سمتی رفت که مجبور شدم ادامه بدهم. سپس نمایش «بادی که تو را خشک کرد، مرا برد» (به کارگردانی علی نرگس نژاد) پیش آمد و خب تئاتر را خیلی بیشتر دوست داشتم. بدون اینکه متن را بخوانم کار را قبول کردم.
همزمان با سریال پژمان، بازی در سریال های دیگر یا فیلم هیا شبکه خانگی زیاد پیشنهاد می شد اما همیشه با پیمان مشورت می کردم. حتی برای «آتش بس 2» پیمان متن کوتاهی را که قرار بود بازی کنم، خواند. خودم هم مراقب بودم اشتباه نکنم. حالا که به این وادی آمده بودم، نمی خواستم خراب کنم.
پژمان جمشیدی، در سال ۱۳۹۲ در سریال پژمان نقشآفرینی کردهاست
مربیگری در فوتبال را دوست دارم
دیگر نمی توانم فوتبال بازی کنم اما خیلی دوست دارم با یک موقعیت خوب به دنیای فوتبال برگردم. کلاس های مربیگری را تا سطح B رفته ام و دلم می خواهد مربیگری کنم که به نظرم سخت ترین کار جهان است ولی دوست دارم در جای خوب و با یک گروه خوب این کار را انجام بدهم.
به مخالفینم احترام می گذارم
همه ایران از سریال پژمان استقبال کردند. بحث هایی که باعث شد کسانی با بازیگری من مخالفت و انتقاد کنند، بعد از اینکه در تئاتر بازی کردم و قرار شد در این عرصه ماندگار شوم، به وجود آمد. آدمی که مشهور می شود، باید جنبه داشته باشد که همه آدم ها درباره او نظر بدهند، بخصوص در کشور ما که همه در مورد هم حرف می زنیم. از این موضوع نگرانی و ناراحتی ندارم و به مخالفینم نهایت احترام را گذاشته ام. هر کسی می تواند نظرش را بدهد. نظر شخصی من این است هر آدمی در جهان می تواند هر ورزش یا هنری که توانایی اش را داشته باشد، انجام بدهد.
اگر یک هنرمند کارهای کودک و نوجوان بتواند به تیم ملی برود و خوب بازی کند، خیلی هم جذاب است. برای نظر کسانی که می گویند بازیگر خواننده نشود و فوتبالیست بازیگر نشود، احترام قائلم اما همیشه به هوادارانم و نوجوان ها می گویم این جهان با همه امکاناتش برای همه است؛ به همین دلیل هر کاری که فکر می کنید در آن توانایی دارید، انجام بدهید، چون حرف همیشه هست.
از حفظ قضیه هندسه تا حفظ دیالوگ نمایش
برای حفظ دیالوگ مشکلی نداشتم. تنها خصوصیت خوبم در زندگی، حفظیاتم است. من ریاضی خوانده ام. تمام قضایای هندسه را حفظ می کردم. اگر در امتحان یک عدد عوض می کردند بدبخت می شدم ولی بازی در تئاتر، بخصوص نمایش «آرسنیک...»، نسبت به کارهای قبلی ام سخت تر بود.
تئاتر کار سختی است چون خودتان هیچ تعریفی از این کار ندارید و کنار بازیگرانی بازی می کنید که یکسری از آنها تئاتری هستند. عده ای هم از کار تصویر آمده اند و تحصیلاتشان در این رابطه است. به همین دلیل وقتی در کنار این بچه ها بازی می کنید، هر کاری بکنید، معلوم نیست درست باشد. مثل وقتی که یکی از بچه ها کنار من فوتبال بازی می کند و زیرچشمی نگاه می کند که بازی اش درست بوده و این حرکت در فوتبال تعریف شده یا نه؟
من وقتی به کاری وارد می شوم، سعی می کنم بازی نکنم، بلکه آدمی بشوم که نقشش را برعهده دارم. فکر می کنم اگر آن آدم بود، همین رفتار را می کرد. شاید در بازی ام ایراداتی باشد اما دارم تلاش می کنم تا بهتر بشوم.
ارسال نظر