رانت های خرید مواد غذایی در بازار سیاه
فروشگاههای زنجیرهای با هدف تنظیم قیمت کالاهای مصرفی خانوارها ایجاد شدند، سازمانهای مختلف نیز از بودجه دولتی به کارمندان خود بن خرید کالا از این فروشگاهها را میدهند، اما کارمندان از این بنها استفاده نمیکنند و آن را میفروشند.
حالا این منابع عمومی سر از جای دیگری درآورده است. دلالها هم میگوید: «فروشنده نباید نگران باشه، چون اسمش که روی کارت یا بن نیست، کسی نمیفهمه این بن ها واسه کیه؟ محل کار یا صادرکننده کارت هم متوجه نمیشه»
طی سالهای اخیر بر تعداد فروشگاههای زنجیرهای افزوده شده، برخی مثل اتکا و شهروند به ارگان خاصی مرتبط هستند، برخی دیگر نه. در حالی که سازمانها و ادارات دولتی بخشی از منابع خود را به عنوان بُن خرید کالا به کارمندان خود میدهند اما برخی از مردم از این بنهای خرید استفاده نمیکنند و آن را میفروشند.
در برخی از موارد این منابع به صورت ماهانه تخصیص مییابد و در برخی دیگر بُنهای تخفیف مناسبتی و چند بار در سال داده میشود.
پیگریها نیز نشان میدهد که در بسیاری از موارد برای دادن بُن خرید کالا از منابع دولتی و بودجه کشور استفاده میشود، این موضوع را برخی از مسئولان نیز تایید میکنند. این اعتبارها تنها برای خرید سبد مصرفی داده نمیشود و دارندگان آن میتوانند برخی از کالاهای بادوام را نیز بخرند یا به پشتوانه آن به صورت اقساط خرید کنند.
به گفته صندوقدار یکی از شعب فروشگاه زنجیرهای رفاه، مردم برای خرید با تخفیف بالا که از برچسب قیمتها بیشتر باشد باید رفاه کارت داشته باشند.
او میگوید: «سازمانها و ارگانهای دولتی مثل وزارتخونهها برای پرسنل خودشون رفاهکارت میگیرن. اونا میان از اینجا خرید میکنن که ارزونتر تموم میشه براشون»
دادن بُن تخفیف یا اعتبار خرید مواد غذایی تا این جا ایرادی ندارد، اما بازار سیاهی که در کنار این فروشگاهها شکل گرفتهاند، خطای این سیاست حمایتی است. در کنار فروشگاهها دلالهایی هستند که هم بُن میخرند هم مواد غذایی را. این دلالها در جلوی فروشگاهها، کوچه و خیابانهای اطراف و حتی نزدیک به در خروج فروشگاه حضور دارند. نگهبان فروشگاه هم جای آن را میداند و آدرس آنها را به مشتریها میدهد.
جلوی آبنمای یک فروشگاه مرتبط با نیروهای مسلح در مرکز شهر، افرادی هستند که بازار سیاه بُن تخفیف و خریدوفروش مواد غذایی راه انداختهاند. دو گروه خریدار در این بازار وجود دارد، گروه اول مصرفکنندگان هستند. گروه دوم نیز که کالاهای بیشتری میخرند، آنها گرانتر به مردم میفروشند.
اما خریدوفروش فقط بین فروشنده و مصرفکننده خلاصه نمیشود. واسطههای دیگری هم هستند. فروشندههایی هستند که مواد غذایی را از دلالها میخرند. این افراد به حلقه واسطهای برای قیمتگذاری روی کالاهایی تبدیل میشوند که اکثر این کالاها جزو نیازهای اولیه سبد مصرف خانوارهاست.
یک از دلالها میگوید: «این چای رو مشتریم آورده، قیمتش قدیمیه، الان دیگه گرون شده. الان این تن ماهی تو همین فروشگاه پشت سر من ۲۸ هزار تومنه ولی من ۲۰ تومن میدمش. اون تن ماهی بیژن هم ۱۵ تومن، ببرش.»
یکی از خریداران که ادعا میکند دلال اصلی را میشناسد میگوید: «من خودم فروشندم. خیلی وقته این آقا رو میشناسم. میام اینجا یه سری از مواد غذایی رو ازش میخرم و میبرم میفروشم. مغازه ندارما. منم همینجوری میبرم میفروشم.»
دلال اصلی به خریداری که ۱۵ عدد تن ماهی را به قیمت ۱۵۰ هزار تومان خریده اشاره میکند و به مرد جوانی که به نظر میرسد مصرفکننده است میگوید: «من این تن ماهیها رو به این آقا که فروشندهس و از آشناهاس ۱۵ تومن میدم، شما که دیگه مصرف کنندهاید.»
چند دقیقه بعد تن ماهیهای ۱۵ هزار تومانی تمام میشود
این دلال در خرید بن ۱۳ درصد از قیمت آن را کم میکند. اما میگوید که کارتهای اعتباری شارژی را نمیشود خرید. صاحب کارت باید برود مواد غذایی را بخرد. او میگوید: «اگر تو کارت باشه باید برید خرید کنید از فروشگاه بیارید من میخرم ازتون.»
فرد دیگری خودش اعتراف میکند دلال است. هم دلال بُن و هم دلال جنس. میگوید با بُنهایی که از مردم میخرد جنس نمیخرد. برایش بهصرفه نیست. آنها را با درصد بالاتری به متقاضیان دیگری میفروشد. به گفته او: «جنسها واسه مشتریهاس. با قیمت پایین میخرمشون و اینجا میفروشم. با بُن صرفه نمیکنه که جنس بخریم. یکی دو درصد روش سود میکنیم و میفروشیم.»
ارسال نظر