این فناوری تمام مشکلات اقتصاد را حل می کند!
شاید بتوان گفت که کریپتو در دو سال اخیر مصداق ره صد ساله را یک شب رفتن است و این موضوع سبب جذب و توجه شمار بالایی از از مردمان جهان به این بازار شده است.
هدف این مقاله صحبت از تاریخچه به وجود آمدن کریپتو کارنسیها یا بحثهای کلیشهای دیگر نیست، این مقاله به بررسی چالشهای اقتصادی موجود در بلاکچین، اقتصاد جهان و مقایسه آنها خواهد پرداخت.
بلاکچین بیت کوین را جهانی غیر متمرکز و بدون هویت معرفی کردهاند. اینها عناوینی است که اوایل شروع کار بیت کوین روی زبانها افتاد و خیلی از مردم را به خود علاقه مند کرد. در بلاکچین بیت کوین امکان فاش نشدن اسم یا مدارک هویتی کاملا امکانپذیر است اما همچنان میتوان با داشتن آدرس عمومی و IP، افراد را ردیابی کرد. در واقع میتوان گفت اگر افراد تمایل به ناشناس ماندن توسط بیت کوین دارند باید هزینه بالاتری بپردازند و همچنین این امر دانش بالاتری نیز نیازمند است.
هر چند راه کارهایی برای غیر قابل ردیابی کردن وجود دارد اما در اینجا موضوع بحث ما را تشکیل نمیدهد. مسئله دوم غیر متمرکز بودن است که با توجه به استخراج مبنی بر اثبات سهام و مزرعههای فارم شرکتهای ماینینگ، یک مسئله نسبی و در هالهای از ابهام قرار دارد.
شاید بتوان گفت بیت کوین در اوایل حضور خود غیر متمرکز بود اما حال بلاکچین دنیایی خالی از تمرکز را به ما نمیدهد. درحالحاضر بیت کوین کاملا غیرمتمرکز نیست اما به تمرکز زدایی نزدیک است.
چرا ناشناس ماندن مهم است؟
چرا مردم به ناشناس ماندن علاقه دارند؟ پاسخ مشخص است از گذشته تمام داراییهای افراد زیر ذره بین دولت است و باید بابت کوچکترین داراییها مالیات دهند. هر چند خود مالیات با هزینه شدن در توسعه زیرساختها و امنیت باعث افزایش رفاه اقتصادی جامعه میشود، اما به طور کل مالیات انگیزه اقتصادی را کاهش میدهد.
به طور مثال در سال ۱۹۸۷ دولت ایسلند دست به تغییر سیستم اصلاح مالیاتی زد به این صورت که تا قبل از آن دولت بر اساس در آمد سالهای قبل مالیات میگرفت. بعد از اصلاح قانون آنها تصمیم گرفتند، مالیاتها بر اساس درآمدهای امسال پرداخته شوند. بدین گونه مردم ایسلند سال ۱۹۸۷ هیچ گونه مالیاتی پرداخت نکردند و آمارها نشان داد که ساعت کاری در آن سال ۳ ساعت افزایش یافت و تولید ناخالص داخلی حدود ۴ درصد بیش از متوسط آن سالها بود. در واقع نگرفتن مالیات در یکسال باعث افزایش رشد اقتصادی شد و انگیزه اقتصادی افراد را بالا برد.
به طور خلاصه یکی از تمایلات به ناشناس ماندن را میتوان مالیات عنوان کرد. اما انگیزه دیگری نیز برای این موضوع مطرح است که شامل تجارتهای زیرزمینی و کسب و کارهای غیر قانونی میشود. این موضوع یکی از عمده نگرانیهای موجود در رابطه با رمزارزها است.
چرا غیر متمرکز بودن اقتصاد
ما سالهاست توسط نهادهایی متمرکزی اداره میشویم که اکثرا پایینترین نرخ مشارکت را، به خصوص از بعد اقتصادی، دارند.
اما آیا کریپتوکارنسی واقعا غیر متمرکز است؟پاسخ این سوال نسبی است، اما میتوان گفت بیت کوین جامعهای قابل تحسینی را داراست. در این سیستم تصمیمات شبکه بر اساس جامعه گرفته میشود از قبیل ماینینگ و...، و با گذر زمان جامعه خود را با بقیه وفق میدهد. در دنیای واقعی اغلب اقلیتها قربانی اکثریتها میشوند، میتوان گفت که اقلیتها کم کم خود را با اکثریت و آرای آنها وفق میدهند.
اما این پایان ماجرا نیست در کریپتوکارنسی نیز درصدی از تمرکز وجود دارد. استخرهای فارمینگ که درصدی از تمرکز را ایجاد کردهاند به این موضوع دامن میزنند. ممکن است در چند سال آینده استخرهای فارمینگ غیر متمرکز به وجود بیاید.
بحث تمرکز را دیگر رمزارزها نیز میتوان دید. به طور مثال اتریوم به عنوان دومین شبکه بزرگ بلاکچین از نظر ارزش بازار، بارها در معرض تصمیماتی از طرف بنیانگذاران خود قرار گرفته است. در این تصمیمگیریها و آپدیتها نظرات جامعه در آن تاثیری نداشته است، مانند فورک دائو و بمب سختی اتریوم.
درست است که فورک دائو باعث جذب سرمایهها به این پلتفرم شد و شبکه به اصلاح خود پرداخت، اما این خود یعنی نقض غیر متمرکز بودن. چه تضمینی وجود دارد که بنیاد اتریوم، دوباره این کار را انجام ندهد.
قضیه بعدی درباره بمب سختی است، که منجر به حذف تدریجی ماینرها میشود. این موضوع که شامل برنامه بلند مدت انریوم میشود توسط خالق آن اتخاذ شده است.
در اینکه خالقان این رمزارز تمایل به غیرمتمرکز بودن اتریوم دارند شکی نیست، اما عملی که آنها انجام میدهند باعث تجمع و افزایش حلقههای قدرت در اتریوم ۲ خواهد شد.
همچنین، سایر پلتفرمها مانند ترون، بایننس اسمارت چین، ایاس، سولانا... را حتی نمیتوان شبکه غیر متمرکز نامید. آنها از بعضی ساختارهای دنیای متمرکز هم متمرکز ترند.
اما در این بین برخی از dappهایی وجود دارند که رویکردهای جالبی در تعامل با جامعه به کار بردن، مانند میکر دائو و آراگون که قابل تحسین هستند.
به طور کلی کریپتوکارنسی درحالحاضر در ابتدای راه خودش قرار دارد و انتظار میرود نقصهای وارده به مرور زمان برطرف گردند.
چالشهای اقتصاد بینالملل
در طی شیوع و همهگیری کرونا، اقتصادها دچار مشکلات فراوانی شدند. در واقع کرونا ضربه بدی به اقتصاد جهان وارد کرده و درحالحاضر اقتصاد در فرآیند احیای خود قرار دارد.
شیوع سویه جدید کرونا و جنگ روسیه، اوکراین نگرانیهای بیشتری را دوباره به سمت اقتصاد جهان وارد کرده که برخی از این نگرانیها شامل درگیری ابر قدرتها نیز میشود. با این تفاسیر باید دید که اقتصاد میتواند به شرایط پایدار خود برگردد و نفسی تازه کند یا همچنان درگیر شرایط ژئوپلوتیک و کرونا میماند؟
جدای این آمارها و ارقامها که باید گفت طبیعی هم هستند، کرونا آثاری دارد که تا سالها در اقتصاد جهان حس خواهد شد.
تک قطبی بودن اقتصاد دنیا، ضعف دلار آمریکا و اقتصاد آن باعث فاجعههایی برای کشورهای ضعیف تر خواهد شد. آمریکا یک ابرقدرت است و خواه ناخواه تاثیرش را بر روی اقتصاد دنیا خواهد گذاشت. شاید بیت کوین و سایر رمزارزها تنها راه نجات نباشند اما میتوانند راهی برای تبادل راحتر ایجاد کند. راهی که در آن تمام دنیا تصمیم گیرندهاند نه تنها یک کشور.
رشد روز افزون شبکههای بلاکچینی و هموار شدن تجارت آسان
خب همانطور که گفته شد شبکههای بلاکچینی در اول راه خود هستند و احتمال زیاد با نوآوریهایی که در این صنعت در حال وقوع است، در چند سال آینده کارایی بیشتری از آن را شاهد خواهیم بود. تلفن همراه، کامپیوتر و حتی اتومبیل هم در اول راه خود ابزار آنچنان کار آمدی نبودند اما با گذر زمان بخش جدایی ناپذیری از زندگی ما شدند.
شبکههای بلاکچین نوآوریهایی را در صنعت بیمه، بازیهای کامپیوتری، روشهای پرداختی و حتی nftها ایجاد کردند، بنابراین میتوان انتظار داشت که در آینده کاربردیتر شده و ابعاد بیشتری از زندگی ما را فرا گیرند.
به طور منطقی افراد همواره به دنبال تجارت آسانتر، حذف واسطهها و هزینههای کمتر هستند، و این کار توسط بلاکچسن امکانپذیر است.
هر چند همچنان ریسک قردادهای هوشمند بالاست و جامعه کمتر به آن اعتماد میکند اما با کمتر شدن این ریسک میتوانیم در آینده قراردادهایی در هر زمینه، مانند قرادادهای ماشین، املاک یا حتی شاید کارهای حقوقی بر بستر بلاکچین داشته باشیم. در این شرایط اینکه خیلی از داد ستدها به شکل آسانتری صورت میگیرد.
لازم به ذکر است درحالحاضر شبکههای بلاکچین زیر ساختهای لازم و سرعت کافی و کارمزد مناسب برای مقیاسهای جهانی را ندارند اما با بر طرف کردن مشکلات کنونی، این شبکهها میتوانند در آینده مرجعی راحتتر برای انتقالات جهانی باشند.
بیت کوین با لایتنینگ و اتریوم با مهاجرت کردن از اثبات کار به اثبات سهام گامهایی برای اهداف جهانی برداشتهاند اما همچنان مسیر طولانی و دشواری را در پیش رو دارند.
مثال بارز کمک مالی مردم دنیا در جنگ اوکراین و روسیه است، که توسط بیت کوین صورت گرفت. این موضوع نشان دهنده سهولت پرداختهای بینالمللی، بدون نیاز به احراز هویت است.
سراب پروژه ها
دغدغه ی بزرگ این روزهای کریپتو، پر شدن فضا از پروژههای کلاهبرداریست، که گاها چیزی جز نام پشت آنها نیست.
هزینه ساخت پروژه در این حوزه در سطح پایینی قرار دارد و حتی کدها هم اکثرا کپی هستند. در این سیستم با تبلیغات فرآوران و وعده سودهای نجومی مردم را تشویق به خرید و سرمایهگذاری میکنند و افراد هم به دلیل نداشتن سواد لازم، سرمایه بالایی را از دست میدهند، بنابراین بدیهی است که هرروزه به تعداد این توکنها افزوده شود.
مسئله بعدی میم کوینها هستند که طرفداران زیادی پیدا کردهاند. جدای این که از این پروژهها، مانند دوج کوین یا شیبا، افراد بزرگی حمایت کردهاند، اما آثار تورمی آنها بررسی نشدهاند و خیلی از این پروژهها از نظر اقتصادی اهداف مشخصی ندارند.
بحث دیگر این است که ۹۰ درصد از پروژهها اصلا نیازی به توکن ندارند و صرفا به دلیل مسائل تبلیغاتی اقدام به عرضه توکن کردهاند.
نتیجه گیری
در این مقاله ما به بررسی دنیای بلاکچین وکریپتو کارنسیها پرداختیم و راهحلهایی که شاید بتوانند در اقتصاد جهان مفید باشند، اما همانطور که گفتیم کریپتو کارنسیها غول چراغ جادو نیستند و هر اقتصادی کارایی ۱۰۰ درصد ندارد.
ارسال نظر