این مشکل باعث سقوط معادن میشود
رابطه میان استخراج و تولید مواد معدنی و محیطزیست بسیار نزدیک و وابسته به یکدیگر است و جدا کردن ایندو از یکدیگر ناممکن است، زیرا از یکطرف، به محیطزیست دستاندازی میکنیم و از طرف دیگر، میخواهیم از آن نگهداری و محیطی سالم برای آیندگان به جا بگذاریم.
رابطه میان استخراج و تولید مواد معدنی و محیطزیست بسیار نزدیک و وابسته به یکدیگر است و جدا کردن ایندو از یکدیگر ناممکن است، زیرا از یکطرف، به محیطزیست دستاندازی میکنیم و از طرف دیگر، میخواهیم از آن نگهداری و محیطی سالم برای آیندگان به جا بگذاریم.
بنابراین، بحث استخراج، برداشت و آسیب آن به محیطزیست، تضادی میان فعالیت اجتماعی انسان ایجاد میکند. همه میدانیم که هر زمین در مناطق روستایی یک بهرهبردار عرفی دارد که صاحب زمین محسوب میشود. این زمینها از گذشتههای دور و از اجداد بومیان روستایی به آنها رسیده است و منبع اصلی امرار معاش روستاییان بهشمار میرود. تاکنون ۳ بار تقسیم اراضی در مراتع کشور اعمال شده و هر بار زمینها به یک بهرهبردار رسیده است. به هر حال، جایی در کشور نیست که بهرهبردار عرفی وجود نداشته باشند. کاوش و استخراج معدن منجر به نابودی زمینهایی میشود که از گذشته منبع درآمد جمعیت روستایی بوده است. معدنکاران با بهانههایی نظیر افزایش اشتغال اقدام به تخریب محیطزیستی میکنند که در نهایت، آوردهای جز بیکاری برای مردم بومی ندارد. زمین تخریبشده هیچگاه به حالت قبل باز نمیگردد و روزبهروز گونههای بومی و تنوع زیستی روستاها در تهدید معدنکاری قرار میگیرند. در حقیقت، باطلهها و نخالهها در روستاها آفتی بر جان آب و خاک روستاها شده، بههمین دلیل در سالهای اخیر آمار فرسایش خاک در مناطق روستایی حاکی از یک روند افزایشی است.
معدنکاری حتی موجب تغییر الگوی آبیاری و چرخه هیدرولوژی زمینهای اطراف شده است و وجود حجم زیادی از نخاله، موجب تغییر مسیر آب میشود و آن را بهسمت گسلهایی هدایت میکند که در نهایت، از دسترس انسان خارج میشوند و حق بومیان از آب ضایع میشود. اثرات معدنکاری چه در تخریب محیطزیست چه درباره آثار سوء اجتماعی بهقدری زیاد است که برای جبران آن راهحلی به ذهن نمیرسد. برای مثال، برخی مردم گیاهان دارویی یا مواد غذایی جمعآوری میکردند، اما میبینیم که این گیاهان به بهانه معدنکاوی از بین رفتهاند؛ نمونه چنین روندی در جاده هراز است که کشف و استخراج معدن موجب از بین رفتن اراضی ارزشمند این منطقه شده است. نخالهها باعث افزایش بیشمار آلودگی در محیط میشود و سلامت انسانها را بهخطر میاندازد. برای مثال، بهرهبرداری از معادن اورانیوم در زنجان احتمال به خطر افتادن سلامت مردم را افزایش داده، همچنین ضایعات معدن زغالسنگ در سوادکوه باعث شده است که رودخانههای اطراف آلوده شوند. بهطورکلی هیچگاه توجهی به هزینههای معدنکاری در کشور نشده و همواره تخریب محیطزیست در اولویت پایینی قرار داشته است. گویا هیچگاه آبوهوای پاک و زیبای مناظر برای معدنکاران اهمیت نداشته و خدمات اکوسیستمی اصلا بهحساب نمیآمده و فقط به عایدات حاصل از آن توجه شده است. اینکه چقدر تفرجگاههای طبیعی تحتتاثیر معدنکاری در کشور از بین رفت و تا چه میزان اراضی جنگلی و مرتعی نابود شد، تاکنون موردتوجه فعالان معدنی قرار نگرفته است. یکی از آثار معدنکاری در طبیعت، ورود فلزات سنگین به مجرای آب زیرزمینی است که سالهای اخیر شاهد افزایش این آلایندگیها در آب بودیم. در کل، گویا هیچگاه خدمات اکوسیستمی طبیعت بهحساب نیامده و تنها آوردههای معدنی که به سود عدهای محدود بوده، مهم شمرده شده است. آنها شعارشان اشتغالزایی بود که بهندرت شاهد چنین اتفاقی در روستاها بودیم، چرا که بیشتر صاحبان معادن کمتر از نیروی بومی بهره گرفتند و معمولا شغلها نصیب افراد نزدیک صاحبان معدن میشود تا اهالی روستایی که طبیعتش در حال نابودی است. افزایش تفاوت قومیتی، آثار سوء اجتماعی و فرهنگی تنها بخشی از آورده معدنکاران در روستاها است. به بهانه کارنابلد بودن اهالی بومی یک منطقه؛ معمولا از قوم و خویش و آشنایان خودشان استفاده میکنند. یکی از فعالیتهایی که در استخراج معادن انجام میشود، ایجاد انفجار است؛ در هنگام عملیات استخراج حجم زیادی ماشینآلات بههمراه انفجار، آلودگی صوتی ایجاد میکند که باعث ترس بسیاری از موجودات زنده میشود. علاوه بر آن، هنگامی که در معادن استخراج انجام میدهیم، بخشی از زمین تخلیه میشود که میتواند باعث ایجاد زلزلههایی در مقیاس کوچک شود.
ارسال نظر