رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در گفتوگو با صمت
افریقا میتواند دروازه گشایش اقتصاد ایران شود
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در مورد افزایش مراودات اقتصادی ایران با افریقا به صمت گفت: ما در نگاه صادراتی خویش ۱۵ کشور همسایه را در کنار هند و چین به عنوان اهداف مراودات تجاری خود تعیین کردیم.
پس از همسایگان، هدفگذاری ما ورود به بازارهای آسیای میانه و سپس افریقا و امریکای لاتین است. بر مبنای همان منطقی که از نظر من حرکت به سمت بازار افریقا منطقی و درست است، این استراتژی را هم تایید میکنم و معتقدم که ما با این رویه در راستای بهبود اقتصاد و توسعه روابط تجاری کشور حرکت میکنیم.
مجید رضا حریری، که گاهی برخی از رسانهها از او به عنوان «اصولگرای کراواتی» نام میبرند، درباره سهم بالای کشورهایی چون فرانسه یا پرتغال در قاره سیاه خاطرنشان ساخت: «اینکه استعمار پدیده زشتی بود که مورد بحث نیست، مسئله این است که امروز استعمار مانند گذشته حاکم نیست. پس در افریقا که روزی در اشغال استعمار بود، دولتهای مستقلی اداره کشورها را بر عهده گرفتهاند که مانند دولتهای دیگر بر مبنای انتخابهای مستقلانه تصمیم میگیرند. اینکه میزان تجارت این قاره با کدام کشورها بیشتر است من اطلاع دقیقی ندارم اما این موضوع لزوما ربطی به گذشته استعماری ندارد. چین هم تجارت خود با افریقا را افزایش میدهد و در هیچ زمانی افریقا یا هیچ کشور دیگری را استثمار نکرده است.»مشروح این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید.
زمینههای توسعه تجارت با افریقا
به گفته مسعود برهمن، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و افریقا استفاده از بخش خصوصی، ایجاد نمایشگاه دائمی برای عرضه کالاهای ایرانی، انجام پژوهشهای میدانی در کشورهای هدف، حمایتهای بانکی و پرداخت یارانه به تجار راهکارهای پیشنهادی برای افزایش تجارت کشورمان با قاره افریقاست. مسعود برهمن در این خصوص اضافه کرد: جمعیت قاره افریقا یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون نفر است و گردش مالی این قاره حدود هزار و دویست میلیارد دلار است. همچنین به گفته فعالان اقتصادی، قاره افریقا دارای ظرفیتهای مختلفی در حوزه کشاورزی، معدن، ساختمانی، فناوری و… است، اما با وجود ظرفیت بالا، میزان صادرات و واردات ایران به این قاره زیر یکهزارم کل تجارت به این قاره است. از سوی دیگر با توجه به شرایط جوی و جغرافیایی این قاره، کشت فراسرزمینی و ورود به حوزه کشاورزی از جمله ظرفیتهای توسعه همکاری با قاره سیاه است که یک تجارت برد- برد را نصیب طرفین خواهد کرد. همچنین زمینه فعالیت شرکتهای استارتآپ، دانشبنیان و تجهیزات پزشکی از دیگر حوزههای مورد نیاز قاره افریقاست که شرکتهای ایرانی به راحتی میتوانند در آن فعالیت کنند. با اینهمه به گفته بسیاری از بازرگانان، حملونقل یکی از اصلیترین مشکلات ما در امر تجارت با قاره افریقاست. نبود کشتیرانی و پرواز مستقیم بین کشورمان و کشورهای این قاره از مشکلات حملونقل کالاست. دومین چالش در تجارت با افریقا نیز به مراودات بینبانکی بازمیگردد که این مشکل نیز با حمایت بانک مرکزی قابل رفع است. استفاده از توان بخش خصوصی، ایجاد و حضور در نمایشگاه دائمی برای عرصه کالاهای ایرانی، انجام پژوهشهای میدانی برای شناسایی نیاز کشورهای هدف، ایجاد مرکز تجاری با حمایت بخش خصوصی، حمایتهای بانکی و پرداخت یارانه از طرف دولت به تجار راهکارهای پیشنهادی اتاق بازرگانی برای افزایش تجارت کشورمان با قاره افریقاست.
در روزهای گذشته بحثهای مختلفی در رابطه با مراودات تجاری با قاره افریقا مطرح شده است. برخی معتقدند که موانعی مقابل تولید، مانع رونق صادرات کشور خواهد شد. فکر میکنید بازار افریقا میتواند یک محرک واقعی برای اقتصاد ایران باشد یا این اقدامات را نباید جدی بگیریم؟
من فکر میکنم استفاده نکردن از ظرفیتهای تجاری افریقا، غفلت بزرگی بود که ایران در چند دهه گذشته مرتکب آن شده است. در کل دولتهای ایران، تمرکزی بر بازارهای بکر جهان نداشتند و همین نیز سبب میشد که شرکای تجاری ما محدود و کالاهای صادراتی نیز محدودتر باشند. از قضا من این رویکرد را به فال نیک میگیرم و معتقدم بازاری مانند افریقا، شرایط به مراتب مناسبتری برای ورود کالاهای ایرانی دارد تا بازار کشورهای پیشرفته و مرفه. پس میتوان ادعا کرد که اگر صادرات به افریقا جدی گرفته شود، این کشور میتواند به تخته پرشی برای ترک خام فروشی و صادرات کالاهای بالادستی شود.
چطور فکر میکنید بازار افریقا میتواند این اثر مهم را بر اقتصاد ایران بگذارد؟
اینکه بخش مهم صادرات ایران به محصولات خام، یا محصولات تولیدشده بر پایه نفت مانند تولیدات بالادستی پتروشیمی یا محصولات معدنی فراوری نشده خلاصه میشود، به دلیل تمرکز بر صادرات به کشورهای پیشرفته است. هنگامی که یک کالا برای صادرات به بازاری چون اروپای غربی تولید میشود، باید از کیفیت و شرایطی برخوردار باشد که مصرفکننده مرفه این کشورها را به خرید ترغیب کند. بنابراین میتوان گفت؛ بازار غرب با مشتریانی ثروتمندتر از دیگر کشورها، بازار خوبی برای تولیدات ایران خواهند بود به شرط آنکه بتوانیم در آنجا موقعیت خود را تثبیت کنیم. به نظر میرسد صنایع ایران در موقعیتی نیستند که بتوانند به تولید محصولاتی بپردازند که بازارهای پیشرفته و توسعه یافته را قبضه کند.
تحریمها عامل این جدایی نیستند؟
به هر حال تاثیر داشتهاند ولی مگر پیش از تحریم ما صادرکننده چه محصولات مهمی به کشورهای اروپایی بودیم؟ ما به آنها همین کالاهای خام و نیمه خام را میفروختیم و امروز این کار را نمیتوانیم انجام دهیم.
بازار افریقا به شکل بالقوه برای کدام محصولات ایرانی میتواند ظرفیت داشته باشد؟
همین کالاها که در کشور خودمان تولید و مصرف میکنیم امکان بیشتری برای فروش در قاره سیاه دارند تا قاره سبز. به طور مثال قطعا بازار مواد غذایی افریقا، استقبال خوبی از محصولات ایرانی مانند شکلات و شیرینی خواهد داشت. صادرات محصولات پلاستیکی را نیز میتوان در فهرست کالاهای صادراتی بازار افریقا قرار داد. از سوی دیگر با توجه به تکنولوژی که در اختیار داریم، بهتر است توسعه صادرات و افزایش بازارهای جدید صادراتی را از بازارهای فقیرتر که فضای مساعدتری برای خرید کالاهای ایرنی دارند آغاز کرده و بهتدریج با توسعه توان تولید و ارتقای کیفیت تولیدات بر پایه نیاز کشورهای هدف، بازارهای دیگر و پیشرفتهتری را هم فتح کنیم.
پس شما جهتگیری به سمت شرق را اقدامی درست میدانید؟
برخی کلمات زیاد مورد استفاده قرار گرفتند و استفاده از آنها آدم را محافظه کار میکند. من معتقدم چین ابرقدرت آینده جهان است و رابطه با این کشور به سود ایران خواهد بود. حالا این را جهتگیری به شرق یا هر چه مینامند، موضوع این بحث نیست.منظور من این است که ما در نگاه صادراتی خویش ۱۵ کشور همسایه را در کنار هند و چین به عنوان اهداف مراودات تجاری خود تعیین کردیم. پس از همسایگان، هدفگذاری ما ورود به بازارهای آسیای میانه و سپس افریقا و امریکای لاتین است. بر مبنای همان منطقی که از نظر من حرکت به سمت بازار افریقا منطقی و درست است، این استراتژی را هم تایید میکنم و معتقدم که ما با این رویه در راستای بهبود اقتصاد و توسعه روابط تجاری کشور حرکت میکنیم.
برای دستیابی به این اهداف باید از هر گشایشی استقبال کنیم. هر چه روابط ایران با کشورهای دیگر بیشتر شود به نفع کشور و مردم خواهد بود. جدا از کشورهای بزرگ و تاثیرگذار جهان، کشورهای دیگر هم نقشی تعیینکننده و مهم در حفظ و ارتقای جایگاه کشور در نقشه جهانی دارند و این سیاست میتواند برای طرفین آوردههای خوبی داشته باشد.
فکر میکنید اگر تحریمها لغو شود، این جهتگیری باقی میماند؟
ممکن است این نگاه تغییر کند. در ایران سیاست در برخی عرصهها شدیدا در نوسان است و این مسئله هم میتواند دچار تغییراتی شود. با این حال حتی زمانی که تحریم هم نبودیم در حال خام فروشی بودیم. حتی ارقامی که به عنوان صادرات غیرنفتی مطرح میشد بیشتر در برگیرنده محصولاتی با پایه نفت مانند محصولات پترشویمی بود که به شکل بالادستی و با کمترین فراوری به فروش میرفتند. اینکه تنشهای بینالمللی کاهش یابد بسیار هم خوشحالکننده است ولی پس از توافق احتمالی هم ما نمیتوانیم به بازارهای غربی محصولات صنعتی صادر کنیم چون تولیدات ایران مزیت رقابتی با کالاهای تولید آن کشورها ندارند.
منظورتان کدام محصولات است که ظرفیت صادر شدن به غرب را ندارند برای افریقا مناسب هستند؟
محصولات زیادی که در کشور تولید میکنیم و علاوه بر افریقا ممکن است در کشورهای دیگری مانند امریکای لاتین هم طرفدار پیدا کنند. از لوازم خانگی گرفته تا قطعات خودرو و محصولات پلاستیکی، دارو و لوازم طبی. تاامروز نیز تولید و صادرات این محصولات در فهرست کالاهای صادراتی ایران نقش موثری داشته و میتوان با برنامهریزی دقیق و شناخت بازارهای هدف، در بازار کشورهای در حال توسعه نیز مشتریان بیشتری برای این تولیدات صادراتی پیدا کنیم. این میان لازم به یادآوری است که حتی با وجود افت و عملکرد منفی اقتصاد در سالهای گذشته، ظرفیتهایی هم در دو دهه گذشته در ایران ایجاد شده که میتواند به کمک کشور بیاید.
برخی در مورد قاره افریقا به نقش و سهم استعمارگران پیشین مانند فرانسه از بازار این کشور اشاره میکنند. در این صورت کشورهایی که میخواهند به تازگی وارد این قاره شوند چه دشواریهایی خواهند داشت؟
تا اندازهای این صحبتها ناشی از تصورات ماست که از گذشته به جا ماندهاند. اینکه استعمار پدیده زشتی بود که مورد بحث نیست، مسئله این است که امروز استعمار مانند گذشته حاکم نیست. پس در افریقا که روزی در اشغال استعمار بود، دولتهای مستقلی اداره کشورها را بر عهده گرفتند که مانند دولتهای دیگر بر مبنای انتخابهای مستقلانه خود تصمیم میگیرند. اینکه میزان تجارت این قاره با کدام کشورها بیشتر است من اطلاع دقیقی ندارم ولی این موضوع لزوما، ربطی به گذشته استعماری ندارد. چین هم جزو کشورهایی است که تجارت خود با افریقا را افزایش میدهد و در هیچ زمانی افریقا یا هیچ کشور دیگری را استثمار نکرده است.
مراودات ایران با برخی همسایگان مورد انتقاد است. به عنوان مثال در رابطه تجارت با برخی از کشورهای حوزه خلیجفارس، برخی معتقدند ایران واردکننده صرف از امارات است. برای برقراری تراز تجاری مثبت در رابطه با افریقا چه سیاستی باید در پیش گرفته شود که نفع همگانی نیز در آن دیده شود؟
ببینید من این نگاههای کلیشهای به مسائل را قبول ندارم. در همه دنیا، کشورها بیشترین مراودات را با همسایگان خود دارند. کالاهایی وجود دارند که واردات آنها از همسایه جنوبی ما صرفه بیشتری نسبت به تولید همان کالا دارد. واردات برخی از کالاها از امارات نیز با همین سیاست انجام میگیرد که در کل چینش سبد تجاری در مبادلات بین دو کشور طرف قرارداد بر عهده دولت و سازمان توسعه تجارت است. اینجاست که نقش رایزنان بازرگانی برای شناخت بازارهای هدف و نیازسنجی، بازاریابی و بازارسازی نمایان میشود. به هر حال بحث همسایگان که ضرورت دو چندانی بر افزایش مراودات ما با آنها وجود دارد، دارای الزامات و اما و اگرهای بسیاری است که به هر روی به نفع ایران است. اما در مورد افریقا، به نظر میرسد در گام نخست باید با اذعان به موفقیت دیپلماسی اقتصادی به این مهم توجه شود که جا داشت این اتفاق در گذشته بیافتد. ولی در این دو سال رخ داد و میتوان از ظرفیتهای این بازار بکر صادراتی بهره برد. با این همه نباید فکر کنیم ظرف یکی دو سال جهشهای بزرگی در اقتصاد رخ خواهد داد و ناگهان ره صد ساله را یک شبه طی خواهیم کرد. باید برای اینکه در یک بازار به طور پایدار مشتری داشته باشیم، با برنامهریزی حرکت کرده و گامهای سنجیده را بهتدریج برداریم.
در سالهای گذشته ما تجارب زیادی از ورود به بازارهای جدید یا خروج از آنها داشتیم. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سابق دچار فروپاشی شد، ایران بدون اینکه تلاش بالایی توانست بازارهای به سرعت بازارهای قفقاز و برخی کشورهای آسیای میانه که دیگر مستقل شده بودند را فتح کند. با این حال برخی رویکردهای اشتباه و رفتارهای غلط موجب شد به همان سرعت و سهولتی که این بازارها را فتح کردیم، از دستشان بدهیم. میتوان از این تجارب گرانبها در برای ریلگذاری درست روابط خود استفاده کنیم.
زمینههای رشد تجارت با قاره سیاه چیست؟
ببینید مانند صادرات به هر سرزمین دیگری یکسری مسائلی وجود دارند که باید حاکمیت آنها را حل کند. به طور مثال مشکلات حملونقل کالا به مقصد چیزی نیست که انتظار برود یک تاجر آن را حل کند. با این همه بخش خصوصی و تجار ایرانی هم وظایفی دارند که اجرای درست وظایف میتواند آنها را در تجارت موفقتر کند. ایجاد دفاتر تجاری، حضور در نمایشگاههای دائمی و روابط مستحکم با بازرگانان کشورهای مقصد از جمله اقدامات و وظایفی است که هم به رونق فعالیتهای یک بازرگان منجر میشود و هم به نفع کشور است.
تعرفهگذاری برای واردات کالا موجب شده که برخی بگویند تولید ایرانی قدرت رقابت خود را از دست داده است. فکر میکنید چگونه میتوان این مانع را در تجارت با بازار افریقا اصلاح کرد؟
بازرگان ایرانی باید بداند که امروز کار تجارت مانند پیلهوری در گذشته نیست و اشکال سنتی را باید به سرعت کنار گذاشت. برای اینکه یک تاجر موفق بود هم باید مطالعه و برنامهریزی داشت و دفاتر دائمی در بازارهای کشور کشور ایجاد کرد تا با شناسایی بازار بتوان برای تولیدات مورد نیاز کشور هدف مشترییابی کرد. افریقا از جمله بازارهای بکری است که میتواند زمینه توسعه صادرات غیر نفتی را برای ایران فراهم کند.
از آنجایی که شما جزو دستاندرکاران انعقاد قرارداد ۲۵ ساله با چین بودید، نظرتان در مورد اظهارات وزیر اقتصاد چیست؟ گفته میشود با وجود تحریمها بخشهایی از این معاهده اجر شدهاند؟
از قضا چندی پیش من از سفری که به پکن، به همراهی آقای خاندوزی رفته بودم، بازگشتم. در آن سفر در هجدهمین اجلاس دو کشور شرکت کردیم و حضور وزیر اقتصاد هم برای اجرای مفاد قرار یاد شده کمک شایانی بود. با این همه مقرر شده که روابط دو کشور و روند اجرای تفاهمنامه در وضعیت محرمانه قرار داشته باشد و ارائه توضیحات بر عهده وزارت اقتصاد کشورها، به عنوان مسئول کمیسیون دو کشور واگذار شده است.
اما اینکه گفته میشود با وجود تحریمها بخشهایی از معاهده ۲۵ ساله با چین به مرحله اجرا رسیدند. باید گفت؛ این فرآیند پیش از سفر آقای خاندوزی شروع شده بود و البته سفر اخیر او هم این روند را تسریع کرد. چند سالی زمان صرف طرحهای مطالعاتی دو طرف شد ولی با سفر بهمن ماه پارسال آقای رئیسی به چین و دیدارشان با رئیسجمهوری این کشور، تسریع در دستیابی به نتیجه بیشتر شد. در این مدت اجلاس مشترک بین دو کشور نیز برگزار شده و برخی از مسائل هم اجرایی شدهاند.
قدری از این بحث فاصله بگیریم. ایجاد وزارت بازرگانی را اقدامی مناسب میدانید؟
من فکر میکنم عملکرد ۱۲ سال گذشته وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان داد که این ادغام قابل دفاع نبود. در عمل مشاهده میکنیم بیشترین تغییرات در کابینه نیز به این وزارتخانه اختصاص یافت. تجمیع مسئولیتها در دست یک نهاد مجری به جای راهگشایی، مقابل اقتصاد بنبست ایجاد کرد.
به باور من در کشوری که دولتی مداخلهگر در اقتصاد دارد، بهویژه دولتی مانند ایران که میزان مداخلاتش بیش از اندازه دولتهای متعارف است، ایجاد وزارتخانههای تخصصی نتایج بهتری از ادغام دستگاهها در هم دارد.
پس به تعبیری میتوانیم بگوییم شما از عملکرد دولت سیزدهم راضی هستید؟
من فکر میکنم وضعیت کشور نسبت به دو سال پیش بهتر شده و حرکت به سمت ثبات است.
این باور با درک مردم از وضعیت یکسان است؟
نه. مردم در سفرههای خود گرانی را میبینند که با هیچ شعاری ترمیم نمیشود. با این حال ایران در ۵ سال گذشته زیر سختترین فشارهای ممکن قرار داشته و این فشارها همزمان شده با مناقشات سیاسی جناحهای داخلی. طبیعی است که امروز وضعیت اقتصاد چندان مطلوب نباشد ولی میتوانیم امیدوار باشیم که وضعیت کشور بهبود یابد.
فکر میکنید نیازی به رفع تحریمها وجود ندارد؟
این مسئله آنقدر سیاسی است که من از ورود به آن ابا دارم. من یک فرد اقتصادی هستم و کاری به این بحثهای سیاسی ندارم. گشایشهایی در روابط خارجی شکل گرفته که از جمله آن به بهبود روابط با ترکمنستان و عربستان هم میتوانیم اشاره کنیم. در رابطه با تحریمها من فکر میکنم اروپاییها در جهان نقشی جز دنبالهروی امریکا ندارند. مسئله ما هم با امریکا است که عهدشکنی کرد و از برجام خارج شد. شاید بهتر باشد دو طرف مذاکره رو در رو مذاکره را ادامه داده تا نتایج زودتر حاصل شود. در گذشته هم مذاکره مستقیم با امریکا انجام شده و نباید این طور وانمود کنند که این موضوع یک تابو است. از سوی دیگر در ارتباط با برخی کشورها مانند ترکمنستان و عربستان نیز با کاهش تنش در این یک سال اخیر روابط بهبود یافته است. بنابراین با رفع تحریم و توسعه روابط دیپلماسی با سایر کشورها میتوان نگاه امیدوارانهتری به توسعه اقتصاد و بهبود شرایط داشت.
مواضع شما، با وجود تاکید بر غیر سیاسی بودن خود، سبب شده که شما را اصولگرای کراواتی بنامند. شما از این توصیف راضی هستید؟
هر کس حق دارد ما را قضاوت کند. اما من تلاش میکنم فارغ از این دستهبندیها مسائل را ببینم. در هر حال من تنها فکر میکنم دولت فعلی از دولت گذشته بهتر عمل میکند. با این همه من در دولتهای دیگر هم تلاشم این بوده که صادقانه ضعفها و قوتها را بگویم. بااینهمه در دولتهای گذشته با توجه به آمار، بهترین عملکرد را دولت آقای خاتمی در دوره دوم داشته و آن را میتوانیم در آمارهای رسمی شاخصهای کلان کشور ببینیم. بازگشت به آن وضعیت شاید به آرزو شباهت داشته باشد.
ارسال نظر