سیاست مالیاتی/ بودجه ۱۴۰۳ / افزایش مالیات
نقد یک اقتصاددان به سیاست های دولت/ مالیات انتقال ثروت از مردم به دولت است
در لایحه بودجه ۱۴۰۳، شاهد رشد حدود ۵۰ درصدی درآمدهای مالیاتی دولت بوده ایم و از از ۷۴۹ هزار میلیارد تومان به هزار و ۱۲۲ هزار میلیارد تومان رسیده است. این رشد نقدهای جدی را متوجه دولت کرده است.
اقدام دولت برای افزایش سهم مالیات در بودجه از سه طریق سهم مشاغل، حذف معافیتهای مالیاتی و شناسایی فراریان مالیاتی است. موسی غنینژاد در سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به این مساله اشاره کرد و نوشت: خروج دولت ترامپ از برجام و تشدید بیسابقه تحریمها تحت عنوان سیاست فشار حداکثری، صادرات رسمی نفت ایران را روز به روز سختتر و انتقال درآمدهای ارزی ناشی از آن را به اقتصاد ملی دشوارتر و بسیار پرهزینه کرد؛ بهطوریکه دیگر نمیشود آن را عملا منبع مالی مطمئنی برای بودجه دولت به شمار آورد. به این ترتیب، روی آوردن به منابع دیگر برای تامین مالی بودجه به ناگزیر در دستور کار دولتها قرار گرفت.
اما او این سیاست مالیاتی دولت را نقد کرده و گفته: افزایش فشار مالیاتی روی فعالان اقتصادی، حقوقبگیران و مصرفکنندگان در دو سال اخیر مهمترین راه چارهای است که ظاهرا دولتمردان به آن اندیشیدهاند. گرچه تامین مالی دولت از طریق اخذ مالیات از شهروندان بهطور کلی معقولترین روش قابل تصور است، اما باید توجه کرد که در سایه پیشرفتهای صورتگرفته در مباحث مربوط به مالیه عمومی نمیتوان هر شیوه مالیاتستانی را به صرف تامین مالی برای دولت مورد تایید قرار داد.
به گفته این اقتصاددان از آنجا که هرگونه مالیاتی به معنای انتقال ثروت از مردم به دولت است، هر شیوه مالیاتستانی که بیشترین اختلال را در تولید ثروت ایجاد کند در حقیقت نقض غرض کرده و از آن باید پرهیز کرد.
اما کشورهای دیگر معضل مالیات را چگونه حل کردهاند و چرا در آن کشورها مالیات مخل تولید نیست اما در ایران چنین است؟ غنینژاد در جواب این سوال میگوید: امروزه در کشورهای پیشرفته دنیا تاکید بیشتر بر اخذ مالیات از درآمد شخصی افراد (مالیات بر مجموع درآمد) است که هم کمترین لطمه را به تولید میزند و هم به لحاظ رعایت عدالت مالیاتی قابل قبولتر است. متاسفانه در کشور ما مدتهاست این شیوه مالیاتستانی، به دلایلی غیرقابلتوجیه، به کلی از دستور کار دولتها خارج شده و توجه متولیان امر صرفا بر آسانترین شیوه مالیات گرفتن متمرکز شده است که معنای دیگری جز فشار آوردن بر بخش شفاف اقتصادی یعنی حقوقبگیران و تولیدکنندگان کالاها و خدمات ندارد.
بنابراین با وجود اینکه رفتن به سمت مالیاتستانی بهعنوان عمدهترین منبع تامین مالی هزینههای دولت اقدامی معقول و قابل دفاع است؛ اما درسازوکار آن باید دقت کافی به عمل آورد که نقض غرض نشود. به سخن دقیقتر، تا زمانی که نظام مالیاتی کنونی بهطور اساسی در جهت گذاشتن بیشترین بار مالیاتی روی مالیات بر درآمد شخصی اصلاح نشود افزایش فشار مالیاتی بر اقتصاد ملی در شرایط کنونی نهتنها نتیجه مطلوب به بار نخواهد آورد، بلکه با ضربه وارد آوردن به نظام تولید ثروت، سرکنگبینی خواهد بود که بر صفرا خواهد افزود. وانگهی، با وجود اینکه کاستن از وابستگی بودجه دولت به درآمدهای پر نوسان نفتی در کل اقدام درستی است، اما سیاست کنونی دولت در خصوص این درآمدها بههیچوجه درست نیست.
ارسال نظر