صمت به بررسی راهکارهای استاندارد مدیریت آب پرداخت
جمعآوری آب با فناوری به سبک گذشتگان
بحران فزاینده آب در کشور شاهد و گواه قانعکنندهای است تا نسبت به این گزاره تاکید کنیم که سیاستهای بهرهبرداری از منابع آب در کشور غیراصولی و غیراستاندارد بوده است. کارشناسان محیطزیست هم با انتقادهای ریز و درشتی که نسبت به سدسازی داشتهاند، معتقدند روشهای تمرکزگرایی اینچنینی، پاسخ نیاز آبی کشور را نمیدهد و معضل اصلی را در عدمآمایش استاندارد سرزمین میدانند.
بحران فزاینده آب در کشور شاهد و گواه قانعکنندهای است تا نسبت به این گزاره تاکید کنیم که سیاستهای بهرهبرداری از منابع آب در کشور غیراصولی و غیراستاندارد بوده است. کارشناسان محیطزیست هم با انتقادهای ریز و درشتی که نسبت به سدسازی داشتهاند، معتقدند روشهای تمرکزگرایی اینچنینی، پاسخ نیاز آبی کشور را نمیدهد و معضل اصلی را در عدمآمایش استاندارد سرزمین میدانند. جمعآوری آب از سطوح آبگیر یکی از روشهای قدیمی و پربازده مدیریت آب در کشور است. بهعبارتدیگر، گذشتگان کارنامه درخشانی در بهرهگیری از آن داشتند. آنها بهخوبی میدانستند که چگونه از روانابهای سطحی بهدرستی بهره بگیرند. این روش معمولا به کنترل رواناب از مبدأ اشاره دارد و با روشهایی متمرکز نظیر سدسازی در تضاد است. بهعبارتدیگر، آب از همان ابتدا جمعآوری میشود، در حالی که روشهای متمرکز نظیر سدسازی، اجازه جریان آب را تا پاییندست میدهند و با جمع شدن در مخزنی آن را بهمصرف میرسانند. گفتنی است، جاری شدن آب در مسیرهای طولانی، معایبی از جمله تبخیر در طول جریان، افزایش رسوبات سطح و ... دارد. جواد طباطبایییزدی، موسس و عضو هیاتمدیره انجمن سیستمهای سطوح آبگیر باران معتقد است، اگر بخواهیم روزی از روشهای دیگری جز سدسازی به تامین آب بپردازیم، توسعه سیستمهای سطوح برای تامین آب روش قابلاتکاتری است. در این روش، آب در محل بارش و مبدأ بهرهبرداری میشود و میتوانیم با استفاده از آن، آب بارندگی را مهار کنیم و بهطورمستقیم بهمصرف برسانیم. وی در گفتوگو با صمت به تشریح کامل این روش و اهمیت سیاستگذاری برای توسعه آن پرداخته است. شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
بهنظر شما اصلیترین انتقادی که نسبت به مدیریت منابع آب در چند دهه گذشته کشور میتوان داشت، چیست؟
رویکرد سنتی به آبهای سطحی نظیر ساخت و احداث سد مبنی بر دفع و هدررفت آن است. متاسفانه سالهای زیادی است که آبهای سطحی بهشکل جریانهای سیلابی نمود پیدا میکند، هزینه و توان زیادی برای مهار آن بهگونهای که کمترین خسارت را به محیط بزند، میطلبد. توسعه این روشها حاصل یک نگرش سنتی است که متاسفانه در ایران رایج است و بیشتر آموزشها و دستورالعملهای فنی در مدیریت آب براساس این رویکرد تنظیم شده است. سدسازی و روشهای منسوخشده تامین آب از یکسو، فشار بیش از اندازه به منابع آب زیرزمینی از سوی دیگر، از دلایل اصلی ابتلای کشور به بحران آب شده است. یکی از تبعات تکیه و فشار بر آبهای زیرزمینی، نشست زمین است که چند سالی است زنگ خطر آن در نواحی مرکزی بهصدا درآمده است. یکی از دلایل این میزان از فشار به منابع آب زیرزمینی، بیتوجهی به میزان و نوع کاشت سرزمینی است. باتوجه به اینکه، ایران در کمربند خشک کره زمین قرار دارد، کاشت محصولات آببر ضربه زیادی را به منابع آب کشور زده است. در نتیجه، فشار به آبهای زیرزمینی ناشی از سیاستهای کشاورزی مبتنی بر کشت آبی است.
آیا معضلات موجود با تغییر روش تامین آب بهگونهای که متحمل آسیبهای حیاتی نشویم، قابلحل خواهد بود؟
بیشک در روشهای موجود و سنتی تامین آب، نیازی به برنامهریزی بر آبهای سطحی احساس نشده است. در گام نخست، باید از یکسو رویکرد خود را از کشاورزی مبتنی بر کشتهای آببر بهسمت کاشت محصولاتی که آب کمتری میطلبد، ببریم و در پی آن، میزان استفاده از ذخایر آبی را با خارج کردن کشت آبی بهسمت کشتهای دیگر کاهش دهیم. سیاستهای احداث سد هم منجر به بروز بحران آب در کشور شد، چراکه دستاندازی به روانابهای بالادست منجر به کاهش میزان آب ورودی آنها شده است. متاسفانه بخش قابلتوجهی از اغلب سدهای کشور با رسوب پر شده است نه با آب سیلابها؛ بههمیندلیل مخازن آنها بهسرعت پر میشود. بنابراین، اگر رویکرد سنتی بهرهبرداری از منابع آب را تغییر بدهیم، راهکارهای زیادی نمود پیدا میکند و میتوانیم میزان آسیب را در سالهای آتی بهحداقل برسانیم. یکی از این روشها، جمعآوری آبهای سطحی حاصل از بارش است.
بهرهبرداری از روانابهای سطحی حاصل از بارندگی چه فرآیندی دارد؟
از زمانی که بارندگی اتفاق میافتد، موقعیت بهرهبرداری از آب وجود دارد تا زمانی که تبدیل به رواناب و جریانات سیلابی شود. بنابراین هر چقدر بتوانیم در منشأ از این آب بارندگی استفاده و از سرچشمه از میزان هدررفته آب جلوگیری کنیم، بهطورقطع راحتتر میتوانیم به کنترل بحران آب بپردازیم. برای مثال، در حوزههای شهری میتوان از آب جاریشده در پشتبامها استفاده کرد و در حوزههای غیرشهری هم، جمعآوری آب باران، تنش آبی را کاهش میدهد. بهعبارتروشنتر، استفاده از سطوح آبگیر آب باران، منجر به توسعه عدالت آبی میشود، اما وقتی تمرکز روی استفاده از آب سدها یا آبهای زیرزمینی باشد، نمیتوان انتظار اجرای عدالت آبی را داشت. در واقع، با ذخیره آب از سدها تنها بهرهبرداران خاصی میتوانند از آن استفاده کنند، در حالی که با توسعه مکانیزم بهرهبرداری آبهای سطحی از آب باران؛ مردم، روستاییان، شهرنشینان و ... میتوانند آب موردنیاز خود را تا حدی تامین کنند و به منابع آبی ثابت، فشار کمتری وارد شود.
باتوجه به اینکه درصد زیادی از پهنه سرزمینی ایران در مناطق خشک و کمباران قرار دارد، آیا این روش پاسخ نیاز آبی مردم مناطق خشک را میدهد؟
خوشبختانه بهرهبرداری از روانابهای سطحی حاصل از بارندگی، قدمت زیادی در مناطق خشک کشور دارد. اتفاقا این روش برای مناطق خشک بسیار پاسخگو است. برای مثال، قناتها نتیجه بهرهبرداری از آبهای سطحی است. گفتنی است، عمده قنوات کشور از جریانات سطحی بالادستی تغذیه میشدند. گذشتگان ما توانستند از این روش تنشهای آبی را مرتفع کنند، بنابراین استفاده از آبهای سطحی در هر اقلیمی پاسخگوی نیاز آبی خواهد بود. در واقع، به همان نسبتی که بارندگی وجود دارد حتی اگر نامنظم هم باشد، میتوان نهایت استفاده را از ورودی آبها داشت، حتی در مناطق خشک و کمآب. در مناطق شمالی که میزان بارندگی زیاد است، آب را میتوان در حوضچههای محلی ذخیره کرد و از آنجایی که میزان تبخیر کم است، میتوان نهایت استفاده را از آب ذخیرهشده برد. در مناطق پرباران بهصورتمستقیم از آبهای سطحی استفاده میکنند و در مناطق خشک بهصورت غیرمستقیم برای کاهش میزان تبخیر از آبهای سطحی بهره میبرند. مردم مناطق کویری یا آب را نفوذ میدادند و در آبانبارها ذخیره میکردند یا در قالب قنات آن را هدایت میکردند. حتی در جزایر قشم هم، روانابهای سطحی در ذخایر بزرگ جمعآوری میشده و بعد برای کشاورزی و مصارف مردم مورداستفاده قرار میگرفته است.
باتوجه به نوع معماری و ساخت و سازهای شهری که اغلب خانههایی با مساحت کوچک است، آیا این روش پاسخگوی نیاز آبی شهرنشینان خواهد بود؟
این روش امروزه معمولا برای استانهای شمالی پیشنهاد میشود که حجم روانابهای آنها در سطوح محدود هم زیاد است و میتوانند نیاز خانوارها را برطرف کنند. در واقع، میتوان با یک مخزن کوچکی از روانابها نهایت بهره را گرفت. درباره مناطق خشکتر توصیه میشود که باتوجه به آنکه در گذشته از آب انبارها استفاده میشد و برای ذخیره آبها در محیطهای شهری از این سازهها استفاده میکردند، حتی در زمانهای گذشته خانهها آب انبار داشتند، اما برای جمعآوری آب سطحی برای شهرنشینان در فضاهای شهری از آنجایی که سطح پشتبامها معمولا محدود است، با ایجاد تالابهای شهری میتوان این اقدام را عملیاتی کرد، اما بهشرط کاربرد ابزارهای فناورانه برای جمعآوری و تصفیه آب. در واقع، با ایجاد دریاچههای مصنوعی در مکانهای مختلف شهری میتوان از روانابهای سطحی در مناطق بهرهبرداری کرد که هم جنبه گردشگری دارد و هم راهکاری برای تعدیل شرایط بحرانی آب است. در واقع، شکل جدید بهرهبرداری از روانابهای سطحی تحتعنوان تالابهای مصنوعی در شهرها شناخته میشود که در برخی کشورها عملیاتی شده است. در کل، این تالابها ظرفیتی است که میتواند به کنترل سیلابهای شهری کمک شایانی کند. بهاعتقاد من، با مدیریت موجود در بحث آب نمیتوان انتظار داشت که چنین راهحلی توسعه یابد. یکی از راهکارهای توسعه این روش و مکانیزم، تغییر در ساختوسازهای شهری و معماری ساختمانها است.
پیششرط لازم درباره کاربرد فناوری با هدف توسعه این روش از تامین آب چیست؟
باتوجه به اینکه، امروز نمیتوان از آب انبارهای قدیمی استفاده کرد، لزوم کاربرد فناوری و توان دانشبنیانها؛ هم در بحث جمعآوری از آبهای سطحی در مقیاسهای شهری و هم در بحث تصفیه آبهای سطحی که اغلب ناشی از بارانهای اسیدی است، احساس میشود. این بهشرطی است که سیاستگذاری حاکم بهسمت نوآوری برود، نه آنکه تنها نگاه بهرهبردارانه از منابع آب آن هم به روش سنتی داشته باشد. باید نوعی از سیاستگذاری جریان یابد که دانشبنیانها را به کار بگیرد و فناوران را تشویق به ایجاد راهکارهای نوآورانه برای توسعه این مکانیزم کند. در این زمینه، جای خالی استانداردها و آییننامهها بهشدت احساس میشود. برای مثال، اگر فردی بخواهد از آب باران ورودی در منزل، پشتبام و حیاط خانه خود استفاده کند، دستورالعملی برای آن وجود ندارد. تا زمانی که حمایت همهجانبه وجود نداشته باشد و مردم خواهان توسعه این روش که پیشزمینهاش سیاستهای دولتی است، نباشند، نمیتوان انتظار توسعه مکانیزم را داشت. در کل، خلأ سیاستگذاری بهشدت احساس میشود. در واقع، این مکانیزم باید در مسیر تجاریسازی قرار بگیرد تا فناوران با ایدههای نوآورانه آن را توسعه دهند. این روش در کشورهای توسعهیافته بهشدت کارآ و کاربردی است. در این کشورها نمای ساختمانها گویای بهرهبرداری از آبهای سطحی است که حتی در معماری تبدیل به یک رویکرد مهم شده است و بسیاری از ساختمانها نمای جذابی از این روش دارند. هنوز تمرکز وزارت نیرو و کشاورزی به روشهای ناپایدار سنتی معطوف است. تا زمانی که روشهای جایگزین توسعه نیابند، روز به روز وضعیت بحران آب وخیمتر خواهد شد.
سخن پایانی
کمبود منابع آب در ایران بهلحاظ قرارگیری در نواحی خشک و نیمهخشک جهان بر کسی پوشیده نیست. رخداد جریانات سیلابی و آنی از ویژگیهای اساسی این نواحی محسوب میشود. این در حالی است که میزان متوسط بارش و تبخیر کشور بهترتیب یکسوم و ۳ برابر متوسط جهانی است. از نظر پراکنش مکانی، ۷۰ درصد بارشها بر ۲۵ درصد اراضی و ۳۰ درصد آن بر ۷۵ درصد اراضی میبارد. از نظر پراکنش زمانی نیز ۷۵ درصد بارشها در فصول غیر زراعی و ۲۵ درصد بارشها در فصول زراعی نازل میشود. بنابراین، میتوان گفت توزیع نامناسب زمانی و مکانی بارندگی موجب شده است تا وقوع خشکسالیها و کمبود آب، بهویژه در فصل رشد گیاه مانع اصلی توسعه قلمداد شود. در این شرایط عدمبرخورداری از روشهای علمی و عملی در مدیریت بهینه و بهرهبرداری مناسب از ریزشهای جوی، از عوامل اصلی کاهش تولیدات گیاهی، تشدید فرسایش و هدررفت آب حاصل از بارش است. با این فرضیات، وقت آن رسیده است که در روشهای تامین منابع آب، اصلاح زیربنایی انجام بگیرد، بهگونهایکه هم ماهیت سازگارانه داشته باشد و هم کمتر به هدررفت آن منجر شود. بهطورقطع فرصت کمی باقی است و بیش از پردازش هر معضلی، این آب است که باید به فریادش رسید.
ارسال نظر