فقدان رویکرد منسجم اقتصادی دردولت سیزدهم /چرا کارشناسان پاسخگوی وضعیت فعلی نیستند
در چند سال اخیر، بهویژه در ماههای گذشته، جامعه ما با موضوعات و مسائل گوناگونی روبرو شده است. بسیاری از افراد از شرکت در گفتوگوهای شفاف و چالشی که دوطرفه باشد، منصرف میشوند و به پرسشهای مربوط به این موضوعات پاسخ نمیدهند. مسئولین تمایل دارند که خودشان پرسشها را مطرح کنند و پاسخها را نیز خودشان بدهند وقتی که در جلسات و گفتگوها حضور دارند.
این روزها از قیمت ارز و وضعیت بورس گرفته تا تورم و امور مهمی همچون گوشت، بهعلاوه کاهش نرخ دستمزدها نسبت به نرخ تورم، میتواند اساس یک سری پرسشهای چالشی جدی باشد. وعدههایی که آقای رئیسجمهور و دولت در زمینههایی از جمله تورم، مسکن، اشتغال، اینترنت و غیره دادهاند، همچنان موضوعاتی اساسی هستند که در دستور کار قرار دارند.
وضعیت روابط خارجی، فروش نفت، اقدامات عجیب در حوزه فرهنگ، مسئله بازگشت گشت ارشاد، مسئله حراستها و محدودیتها به دانشجویان و مبنای قانونی بودن این اقدامات محدودکننده، مسئله بسیار مهم فساد و علل چرایی وقوع فساد چای دبش و پیش از آن فساد در واردات نهادههای دامی، چرایی مسکوت گذاشتن آن، موضوع مهم وضعیت آینده منابع گازی و نفتی کشور و قرارداد عجیب ۱۳میلیارد دلاری پیش از نوروز. سیاستهای اقتصادی و اینکه آیا اصولاً سیاستی معنادار و منسجم وجود دارد یا خیر؟ اگر هست، چیست؟ دستاوردهای سفرهای استانی در غیاب جلسات کارشناسی چگونه توجیهپذیر است؟
اجرای طرح فرزندآوری و هزینههای فراوان و تورمزای آن چه دستاوردی داشته است؟ آیا میتوانید تحلیلی از سرنوشت و هزینهها و منافع این طرح ارائه دهید؟ ارزیابی شما از آینده وضعیت حجاب چیست و تا کی قرار است که چنین سیاستهایی ادامه پیدا کند؟
وضعیت نهاد بهداشت و درمان و اعتراض کادرهای درمانی و پزشکی و حتی افزایش چشمگیر خودکشی و نیز مهاجرت آنان را چگونه میبینید؟ مطالبات بازنشستگان و آموزگاران به کجا خواهد رسید؟ از وضعیت استخدامها و طرح موضوعات غیرمرتبط با حوزه شغلی تا چه اندازه آگاهی دارید؟
مسئله دینداری و افول شاخصهای آن را چگونه تحلیل کرده و نقش و سهم عملکرد دولت را چه میدانید؟ وعدهها در موضوع اینترنت و رفع مشکلات و افزایش سرعت اینترنت را با وضعیت کنونی چگونه توجیه میکنید؟ وضعیت فلاکتبار رسانه رسمی و ناتوانی ساختار در بهکارگیری رسانه چگونه تحلیل میشود؟
و برای همه این پرسشها چه راهحلهایی در نظر دارید و در کدام مورد گامی مفید و مؤثر برداشتهاید؟
علت تغییرات دولت و رفتن و آمدن وزرا و مسئولین دیگر از جمله رؤسای بانک مرکزی و سازمان برنامه در این ۳۰ماه گذشته چه بوده؟ آیا این ناشی از فقدان رویکردی معین در اقتصاد و اختلافات درون دولت است؟ سیاست مولدسازی به کجا رسید؟
مردمی ساختن رشد اقتصادی چطور؟ چگونه است که بهجای مردمی ساختن و افزایش مشارکت مردم در اقتصاد در اولین گام دنبال خرید دیجیکالا میروند و بعد هم دو باشگاه اصلی کشور را به شرکتهای دولتی میخواهند واگذار کنند؟ این دستوری که برای مردمی کردن اقتصاد صادر شد، به کجا رسید؟
مسائل امنیتی کشور بهویژه در بلوچستان چگونه است؟ سیاستها و مهمتر از آن عملکردهای دولت برای فقرزدایی و ایجاد امید میان مردم منطقه چیست؟ بهطور کلی دولت چه چیزی اضافه بر کلیات که همیشه ناامیدکننده هستند، میتواند ارائه کند که مردم و جوانان را به آینده امیدوار نماید؟
اینها و موارد دیگری که برای جلوگیری از طولانی شدن ذکر نشده است، پرسشهای بحقی است که نیازمند پاسخ دادن است. این پاسخگویی نشانهای خواهد بود از میزان اعتماد به نفس دولت؛ و نشان میدهد که دولت در متن است و نه در حاشیه.
وقتی زاکانی شهردار و چمران با یک قرن سن رییس شورای تهران و خاندوز ی وزیر و میرسل یم و ذوالنور و نبویان نماینده باشد دیگه منتظر چه اقتصادی هستیم؟