در گفتگوی گسترش نیوز با عضو انجمن تولیدکنندگان قارچ مطرح شد:
اشتباهاتی که تولیدکنندگان قارچ را ورشکسته میکند
یکی از اعضا انجمن تولیدکنندگان قارچ گفت: بیکاری بهتر از بدهکاری است. فرد ممکن است پنجاه یا صد میلیون تومان سرمایهگذاری کند و بعد از یکی دو سال گرفتاری به «بیکار بدهکار» تبدیل شود.
گسترش نیوز: پرورش قارچ به واسطه تبلیغات زیادی که درباره آن میشود یکی از حوزههایی است که علاقهمندان زیادی دارد. سرمایهگذاری در این حوزه تولیدی تا چه حد منطقی است و علاقهمندان و سرمایه گذران باید به چه نکاتی توجه داشته باشند؟ برای یافتن پاسخ سوالات خود با یکی از اعضا انجمن تولیدکنندگان قارچ خوراکی که بیستوپنج سال در این حوزه تجربه دارد به گفتگو نشستیم. نظر به طولانی بودن این گفتگو آن را به دو قسمت تقسیم کردیم. آنچه میخوانید بخش اول مصاحبه است.
دوره آزمون و خطا به پایان رسیده است
بسیاری تصور میکنند که پرورش قارچ کاری «آسان، کمهزینه و بهشدت سودآور» است. این تصور تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟ صدیق پناه به عنوان رئیس هیت مدیره قارچ استان خراسان, عضو انجمن تولیدکنندگان قارچ کشور و رئیس سابق این انجمن در پاسخ این سوال اظهار داشت: در دنیا, دوره اسرافکاری و آزمایش و خطا در عرصه صنعت و کشاورزی و سرمایهگذاریهای مربوط به آنها به پایان رسیده است. در دهه پنجاه, شصت و هفتاد میشد چنین کرد اما الان هزینهها به شدت افزایش پیدا کرده است. کارگر, کارشناس و مهندسی که به استخدام درمیآیند انتظار دارند که از همان ابتدا حقوق قابل قبولی داشته باشند.
مقدار تولید چقدر باید باشد؟
وی در ادامه گفت: در دهه پنجاه و شصت تولید زیر پنجاه تن هم قابلقبول بود. این مقدار در دهه هفتاد به بالای صد تن رسید. در دهه هشتاد هم تولید دویست و بیست تن رسمیت پیدا کرد. اکنون هم از نظر تخصصی انجمن میگوید که تولید کمتر از پانصد تن توجیه اقتصادی ندارد. جلوی کسی که میخواهد با ظرفیت صد تن شروع به کار کند را نمیگیریم اما همچنان اصرار داریم که حداقل دویست تن در سال تولید داشته باشند. برآورد هزینهها نشان میدهد که تاسیس یک واحد دویست تنی چیزی حدود پنج و نیم میلیارد هزینه تمامشده دارد. یکی از همکاران در کردستان با این مقدار سرمایه هشت سالن تولید دایر کرده است. رقم کمی نیست و قارچ باید کیلویی چهارده هزار تومان فروخته شود تا توجیه داشته باشد و یک درآمد بیستوپنج درصدی برای مالک مجموعه ایجاد کند و هزینههای سالنها و پرسنل تامین شود.
صدیق پناه در ادامه افزود: بعضی تصور میکنند که میتوانند کار را از یک سالن شروع کنند. ممکن است کارگاه یا واحدی که قبلاً دامداری یا مرغداری بوده است را به سالن پرورش قارچ تبدیل کنند. چند روز قبل از یک واحد مشابه بازدید کردم. این واحد هجده سالن داشت و ظرفیت تولید سالانهاش چهارصد تن در سال بود. واحد استاندارد بود و قاعدتاً مشکلات آن در مقایسه با واحد دیگری که فقط هشت سالن دارد و از هر سالن شش تن محصول برداشت میکند بهمراتب کمتر است. نفر دوم مرغداری را با زحمت فراوان به سالن پرورش قارچ تبدیل کرده است. این فرد یک دوره کار میکرد و بعد به خاطر شیوع بیماریها خالی میکرد. این در حالی است که در حالت استاندارد یک پرورشدهنده باید بتواند در هرسال شش دوره برداشت داشته باشد. در غیر این صورت مشتری و واسطه به شما به عنوان مالک یک واحد بلاتکلیف نگاه خواهد کرد. واسطه به خود میگوید روی این واحد حساب نمیکنم, هر وقت بار داشت دو هزار تومن زیر قیمت بازار از او خرید میکنم. بهاینترتیب سود اصلی به جیب دلال میرود نه تولیدکننده. گرفتاری مالی باعث میشود که مالک واحد غیراستاندارد محصول خود را پیشفروش کند و دلال هم در ازای آنکه پول را زودتر پرداخت کرده است بازهم از قیمت خرید کم میکند.
از هر متر چقدر باید برداشت کرد
عضو انجمن تولیدکنندگان قارچ در تشریح بیشتر این موضوع گفت: این نوع تولیدکنندگان چهار یا پنج سال با این مشکلات دستوپنجه نرم میکنند و در نهایت با سیصد یا چهارصد میلیون ضرر و بدهی و گرفتاری به کار خود پایان میدهند. خوشبختانه در حال حاضر تا بیستوپنج کیلو از هر مترمربع قابلبرداشت است. این مقدار قبلا حدود هشت کیلو بود. اکنون تولید کشور حدود صد و هشتاد هزار تن در سال است. مصرف سرانه هم به دو کیلو رسیده است. بازارها هم متنوع شده است: بازار فرآوری, قارچ خشک, قارچهای دارویی و ... بیشتر مردم با قارچ دگمهای آشنا هستند ولی تنوع محصولات قارچ کمکم رو به افزایش است. این اتفاق بهنوبه خوب موقعیت و فرصت خوبی است.
وی در ادامه گفت: بیکاری بهتر از بدهکاری است. فرد ممکن است پنجاه یا صد میلیون تومان سرمایهگذاری کند و بعد از یکی دو سال گرفتاری به بیکار بدهکار تبدیل شود. توصیه من به علاقهمندان این است که در قالب تعاونیهای چند نفره کار کنند. این چند نفر برای شروع میتوانند یک واحد دویست تنی را راهاندازی کنند و بهمرور کار را توسعه دهند. گروه باید سه, پنج یا هفت نفره باشد که آرا موافق و مخالف برابر نباشد و کار پیش برود. بعضی هم ممکن است سرمایه داشته باشند اما تخصص نداشته باشند. توصیه من به آنها این است که یک یا دو نفر متخصص را سهامدار کنند (به مقدار پنج یا ده درصد). سهام را هم در رهن خود قرار دهید که اگر درست و اصولی کار نکرد مشکلی پیش نیاید. بههرحال باید بندوبست کار را از ابتدا محکم کرد.
ارسال نظر