بانکها از بازار خارج میشوند؟
بانکها از هرگونه سرمایهگذاری در بازارهای ملک، ارز و طلا منع شدند و بعد از این فعالیت بانکها در این حوزهها ممنوع است. اما بانکها چقدر به سوداگری در بازارهای مالی دامن زدهاند و آیا بسته راهبردی ابلاغ شده میتواند مانع فعالیت بانکها در بازار دلالی و واسطهگری شود؟
وزارت اقتصاد و دارایی امروز از بسته «راهبردها و سیاستهای بخش بانکی» رونمایی کرد. بستهای که بر اساس آن بعد از این هرگونه سرمایهگذاری بانکها در زمینه، ارز، طلا، سکه، املاک و مستغلات ممنوع است. این ممنوعیت هم برای فعالیت مستقیم بانکها در این حوزه است و هم برای واحدهای تابعه آنها.
با ابلاغ این بسته راهبردی دو سوال مطرح میشود. اول اینکه نقش بانکها در بازارهایی همچون طلا و سکه و مسکن چیست و بانکها چقدر به سوداگری و افزایش قیمت در این بازارها دامن زدند؟ دومین سوال این است که آیا بانکها حاضر به خروج از بازار هستند؟
کامران ندری، تحلیلگر امور بانکی علت این ماجرا را این میداند که در دهه ۹۰ بانکها در پرداخت سود سپرده با هم رقابت داشتند. اما فعالیت خود بانکها سودآوری چندانی نداشت و بانکها برای تامین این سودها مجبور به ورود به بازارهایی چون طلا و سکه و بورس شدند. با توجه به شرایط اقتصادی کشور و صورتهای مالی بانکها، تأمین نرخ سود از توان بانکها خارج بود، مگر اینکه سرمایهشان را به بازارهای دلالی سکه و دلار ببرند.
در این نگاه، بانکها عامل اصلی ایجاد تورم و دلالی نیستند بلکه بانکها قربانی سیستم اقتصادی کشورند. چراکه آنها مجبورند وعدههای پوپولیستی کشور را اجرا کنند، وامهای مختلف با سود پایینتر از تورم به مردم بدهند و برای کنترل تورم و هدایت نقدینگی، سود سپرده تضمین شده به مردم پرداخت کنند. سودی که در سالهای گذشته بسیار بالا بود.
اما مساله این است که در اقتصاد ایران هیچ فعالیت تولیدی سود تضمین شده ۲۰ درصدی و بالای ۲۰ درصد ندارد. در این نگاه، بانکها برای جبران زیان خود مجبورند وارد بازارهای دلالی شوند.
اما از نگاه دیگر، بانکها یک بنگاه اقتصادیاند و هدف هر بنگاهی حداکثر کردن سود خود است. در نتیجه بانکها هم برای کسب سود بیشتر وارد بازارهای مالی و واسطهای میشوند.
نگاه کلی این است که بانکها باید یا منابع خود را به عنوان سپرده به مردم بدهند و یا وارد بخش تولید کنند. تولیدی که شرایط چندان مساعدی ندارد و نه تنها در بسیاری از موارد سودده نیست که زیان میدهد.
اما در کنار بازار کساد تولید، بازارهای مالی سود مناسبی دارند. اگرچه ظرف سال گذشته میزان سوددهی بازارهای ارز و طلا و سکه و حتی بازار سرمایه کاهش پیدا کرده اما در سال ۹۹، میزان سوددهی بازارهای دیگر بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد بوده است. یا مثلا با وجود ریزش شدید بازار، رشد نقطه به نقطه بازار سرمایه از دی ۹۸ تا دی ۹۹ حداقل ۱۵۰ درصد بوده است.
در این شرایط قطعا بانکها هم مانند هر بنگاه اقتصادی ترجیح میدهد به جای پرداخت تسهیلات با سود ۲۰ درصدی، وارد این بازارها شود.
اما حالا در بسته «راهبردها و سیاستهای بخش بانکی» هرنوع فعالیت بانکی در بازارها طلا و ارز و مسکن، ممنوع است. آیا بانکها این ممنوعیت را جدی میگیرند و حاضر به خروج از بازار مسکن و دیگر بازارها هستند؟
کامران ندری صراحتا گفته بود احتمال اینکه بازارها حاضر شوند از این بازارها خارج شوند، کم است. به گفته ندری، بانک به خصوص بانک خصوصی یک بنگاه اقتصادی است و هدف آن حداکثر کردن سود برای سهامداران خود است. اینکه فعالیتهای سفتهبازانه و دلالی در اقتصاد ما بیشترین سودآوری را دارد، مشکل بانکها نیست. مشکل از سیستم اقتصادی است. مشکل این است که سیستم اقتصادی ما به گونهای پیش رفته که همه را تشویق کرده تا وارد بازارهای مالی شوند.
ندری تاکید میکند همه انتظار دارند که بانکها منابع خود را سرمایهگذاری کنند. اما وقتی میگویند سرمایهگذاری منظور احتمالا فقط تولید است و نه سرمایهگذاری در بازار واسطهگری و دلالی. مشکل از نظام بانکی نیست. مشکل از سیستم اقتصادی ماست. وضعیت اقتصاد به گونهای است که بیشترین بازدهی و سودآوری در بازار سهام و ارز و مسکن است نه تولید. نباید اجازه میدانند اقتصاد به اینجا برسد.
بانک ها یکی از عوامل اصلی تورم و گرانی خ صوصا در بحث مسکن هستند