گزارش میدانی گسترش نیوز از وضعیت پارک خوابی در تهران؛
وضعیت این افراد تکان دهنده است / پارک خوابی از ترس طلبکار
پارک های تهران، مدت زمان زیادی است که پذیرای این افراد بی خانمان شده تا شب های خود را به روز برسانند.
کارتنخوابی یک پدیده اجتماعی چند وجهی، پیچیده و متفاوت است که به عوامل متعددی بستگی دارد؛ برخی مطالعات نشان میدهد عوامل مهمی در شکلگیری کارتنخوابی نقش دارند که به دو دسته شخصی و اجتماعی تقسیم میشوند.
از مهمترین عوامل شخصی که منجر به کارتنخوابی میشود میتوان به بیماری ذهنی، سوءمصرف مواد مخدر و الکل و خشونت خانوادگی اشاره کرد.
از سویی دیگر مهمترین عوامل اجتماعی مربوط به عواملی چون فقر، شرایط اقتصادی نظیر، بیماری، فقر، کمبود مسکن مناسب برای اقشار کم درآمد و ناکارآمدی نظام رفاه اجتماعی است.
با قدم زدن در پارکهای تهران، شاهد آن هستیم که افرادی روی صندلیهای آهنی خوابیده و شب خود را به صبح میرسانند. با کولهای که همراه خود دارند متوجه میشویم که عمده این افراد، مکان مشخصی برای اقامت ندارند و مجبور هستند تا در پارک سکونت داشته باشند. با یک پتو و بالشت از خانه بیرون آمدهاند و هر کس دلیل خاص خودش را دارد. میشود گفت تعداد این افراد روزانه در حال افزایش است، به طوری که در بیشتر پارکها حضورشان قابل مشاهده است.
برای شنیدن صحبتها و دلیل خوابیدنشان در پارک، به یکی از بوستانهای معروف تهران رفتم تا بتوانم با تعدادی از آنها صحبت کنم.
گپ کوتاه با یکی از این افراد
ساعت ۸:۳۰ صبح وارد پارک شهر واقع در مرکز تهران شدم. همانطور که پیشبینی می کردم، تعدادی روی صندلیهای پارک خوابیده بودند. آرام از کنارشان گذشتم. شخصی که انگار تازه از خواب بیدار شده بود، متوجه حضور من شد. رو به من کرد و گفت« داداش فندک داری؟ نامردا معلوم نیست کی فندکمو دزدیده. همین جا بودا.»فرصت خوبی بود تا بتوانم با او گپ کوتاهی بزنم. نزدیکش شدم و به او فندک دادم.« خدا خیرت بده، حال نداشتم تا دکه برم.» دستش را لای موهایش میکشید و آنها را مرتب میکرد. از داخل کوله پشتی که همراه داشت یک بطری آب بیرون آورد و به صورتش زد. سپس سیگارش را روشن کرد.
می توانم کنارتان بشینم؟« پتویش را جمع کرد و کنار گذاشت.« آره داداش بیا بشین. بیا این فندکتم بگیر دستم جا نمونه یه وقت.» ممنون پیش خودتان بماند. خیلی وقته توی این پارک میخوابید؟« یک هفته ای میشه اومدم این پارک. پشه زیاد داره تنم خارش گرفته، باید پارکمو عوض کنم.» چرا توی پارک میخوابید؟« توی قصر بابام بخوابم؟« خونه کجا بود مرد حسابی؟ دود شد رفت هوا. هرچی داشتم دود شد رفت هوا. امان از زن بد.» چرا؟ « مهریه دادم رفت. هیچی برام نموند، نه خونهای نه پولی هیچی. الانم جایی ندارم بخوابم. خانوادم به خاطر اعتیادی که دارم خونه راهم نمیدن. مجبورم. البته اعتیادم شدید نیستا. یه مقدارم پول برام مونده که برای خورد و خوراک، حموم عمومی و سیگار و.... هست» شاید برای اعتیاد این اتفاقات افتاده براتون« به زنم گفتم که تو بمون من ترک میکنم اما دیگه نخواست ادامه بده. خودمم خسته شده بودم از اعتیاد ولی وقتی درگیرش که بشی بیرون اومدن ازش خیلی سخته. اگه زنم مونده بود منم ترک میکردم و الان توی خونه خودم خواب بودم.»
کسی گیر نمیده بهتون که چرا این جا میخوابید؟« چرا بابا. مامور میاد هر شب کل زندگیمو میریزه بهم میگرده ببینه چی دارم. وقتی چیزی پیدا نمیشه میگه از فردا اینجا نخواب. منم که گوش نمیدم دوباره فردا میخوابم.» خمیازهای کشید و سیگار دوم را روشن کرد.« تا قبل از این جا، یه پارک دیگه میخوابیدم. دیگه انقد تابلو شده بودم اونجا که مامورا به زور بیرونم کردن. میگن چهره پارک زشت میشه وقتی کسی روی صندلی خواب باشه. آره خلاصه اینم از داستان زندگی من.» از کنارش بلند شدم. از او خداحافظی کردم و به مسیرم ادامه دادم.
در عین حال کارشناسان اجتماعی میگویند برخی کارتن خوابی را مصداق ولگردی میدانند، کاری که به لحاظ قانونی جرم است و قابل تعقیب. اما کارتن خوابی با ولگردی متفاوت است، چون ولگردها بزهکار هستند و کارتن خوابها فقط به دلیل نداشتن سرپناه، به سکونت در کوچه و خیابان محکوم شدهاند.
مسئلهای که گاهی به دلیل فقر اقتصادی رخ میدهد و گاه هم بخاطر دست زدن به اعمال ناهنجار اجتماع مثل اعتیاد و بالطبع طرد شدن از کانون خانواده. به همین دلیل هم بعضی از شهروندان در برابر کارتن خوابها موضع میگیرند و به چشم مزاحم یا برهم زننده چهره زیبای شهر به آنها نگاه میکنند.
پارک بزرگی است و تعداد این افراد بسیار. کمی جلو تر، شخصی با ریشهای بلند و موهای پریشان حدودا ۵۰ساله، زیر سایه درختی نشسته بود و لباسهای بسیار گشادی بر تن داشت. یک زیر انداز پهن کرده و روی آن نشسته است. دست و پاهایش بسیار سیاه و کف پاهایش پر از ترک است. احتمال دادم که خیلی مشتاق به صحبت نباشد اما دلم میخواست با او هم کمی گپ بزنم. وارد چمن شدم و سوالم را این گونه آغاز کردم حالتون خوبه؟« نه. غذا نخوردم حالم خوب نیست.» خب چرا داخل پارک خوابیدین؟« نه زن دارم نه بچه نه خونه. کل داراییم همین یه فلاسکه که روزی یه بار پر میکنم و چایی میخورم. از مردم هم کیک میگیرم و گاهی غذا.» چرا این اتفاق برایتان افتاد؟« یه زمانی بود که پولم از پارو بالا میرفت. برای خودم کسی بودم و توی کار پارچه بودم. البته خونه نداشتما. توی همون مغازه اجارهای که داشتم میخوابیدم. یه روز دوستم اومد گفت بیا باهم شریک بشیم و کار کنیم. یه پولی هم اورد توی کار. تا اینکه بعد یه سال کل پولو بالا کشید و همه پارچههای مغازه رو فروخت. صب که در مغازه رو باز کردم دیدم هیچی نمونده.
خبری ازش ندارید؟« چه خبری؟ شکایتم کردم نشد پیداش کنن. از ایران رفته. منم دیگه سرمایهای نداشتم که بخوام کاری کنم یا حتی جایی برای خواب اجاره کنم. مغازه هم که موعد قراردادش رسیده بود. بارها شنیده بودم که نباید به شریک اطمینان کرد اما خب... .مدتها بود دلم میخواست با کسی حرف بزنم اما کسی نبود.» ببخشید اگر یاد آور خاطرات بد بودم. از کنارش بلند شدم و از پارک خارج شدم.
افزایش مترو خوابی در تهران
اینجا در ایستگاه مترو شادمان، شخصی کنار دیوار خوابیده است و سر و صدای مسافران، همچنین قطار او را از خواب بیدار نمیکند. از مامور ایستگاه علت را جویا شدم و در جواب گفت« کار هر روزش همینه. میاد این جا و همین لبه دیوار میخوابه. بیدارشم که میکنم میره یه جای دیگه یکم اونورتر میخوابه. به خدا گاهی دلم براش میسوزه و آب و غذا بهش میدم. یکم مشکل ذهنی داره بنده خدا برای همین چیز زیادی بهش نمیگم. پلیس مترو هم باهاش برخورد کردهها ولی دوباره میاد. جای خواب نداره بنده خدا. یه بار اوایل صبح بود، دیدم که جلوی ورودی مترو خوابیده. بعد چند دقیقه پله هارو اومد پایین و همین جا کنار دیوار خوابید.» خوابش آنقدر سنگین بود که صدای قطار هم به گوشش نمیرسید. آیا مترو خوابی هم در حال تبدیل شدن به پارک خوابی است و قرار است تعداد زیادی هم در مترو بخوابند؟ اگر جلوی این اقدام گرفته نشود، چه آسیب هایی به همراه دارد؟
فردای آن روز برای تکمیل گزارش خود، به پارک دیگری رفتم که در خیابان سردار جنگل قرار داشت. پارک شاهد، یک پارک بزرگ است که شهربازی نسبتا بزرگی در آن قرار دارد. شخصی با کت و شلوار در کنار ورودی شهر بازی و بر روی یک چمن خوابیده بود. به تیپ و قیافهاش نمیخورد که کارتن خواب باشد.
خوابش سبک بود و با هر صدایی که به گوشش میرسید از جایش بلند میشد. متوجه حضور من که شد، همان جا روی زمین نشست. با چشمانی پف کرده از من پرسید« طلبکاری» نه، داشتم از این جا رد میشدم که شمارا دیدم. برایم عجیب بود که با این کت شلواری که پوشیدید چرا در پارک خوابیدین.« خمیازهای کشید و آروم گفت« از ترس طلبکار میترسم برم خونه. پاشنه درو از جا دراوردن.» یعنی انقدر بدهی دارین؟« آره زیاده. اونقدری هست که اومدم توی پارک خوابیدم. ببینم پلیسی؟» نه آقا پلیس کجا بود؟ دیدم این جا خوابیدین و با کت شلوارم هستین، تعجب کردم.« آهان. هرکی ببینه تعجب میکنه. خونه و زندگی دارم بابا. فقط بد اوردم. بدهی رو بدم دوباره بر میگردم خونم. اینا هم که حرف حالیشون نیست. فقط پول. خلاصه گرفتار شدیم دیگه. ولی زود گذره.» خب اگه این جا پیداتون کنن چی؟« پیدا نمیکنن. هر روز یه پارکم. تا این بدهی رو بدم و خلاص»از جایش بلند شد، خودش را تکاند و رفت.
داشتم با خودم فکر میکردم که هر کدام از این افراد، یک داستان جداگانه داشتند و اتفاقاتی که در زندگیشان افتاده ممکن بود هرکسی را از پا دربیاورد.
دلیل عمده کارتن خواب شدن افراد به مهاجرت برمیگردد. به حاشیه رانده شدن افراد به دلیل فقر و سپس رفتن این افراد از حاشیهها به کنار پل، جوی، پارک و گوشههای خیابان به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود امکانات، کارتن خوابی را به امری رایج در گوشه و کنار شهرهای بزرگ تبدیل کرد.
گفته میشود بیشترین کارتن خوابهای کشور در استانهای تهران، البرز و خراسان رضوی سکونت دارند و آذربایجان شرقی کمترین مواجهه با این پدیده را داشته است. ناظران اجتماعی دلیل شیوع پدیده کارتن خوابی در استانهای تهران و البرز را مهاجرپذیری بالا و خراسان رضوی را مجاورت با مرزهای افغانستان و مسیر ترانزیت مواد مخدر و شمار بالای معتادان این استان میدانند.
ارسال نظر