روانشناسی عامه پسند
ناهید محمدی- روانشناس
این روزها به اصطلاحاتی مانند روانشناسی زرد، کتابهای زرد، مجلات واخبار زرد برخورد میکنیم، که معنای زرد، در این اصطلاحات به، غیرتخصصی بودن، غیرعلمی و شبه علم بودن، اشاره دارد. اما روانشناسی زرد چیست و چگونه عمل میکند؟ روانشناسی زرد یا عامهپسند که به وفور در جامعه شاهدش هستیم، به جای طرح سوال در ذهن مخاطب، در بیشتر موارد، پاسخ ارائه میدهد و هیچگاه فرد را به تماشای واقعیتهای موجود در زندگی و روابط پیرامونش، دعوت نمیکند. بیشتر بر لفاظی متکی است.
روانشناسی زرد، پیچیدگی رفتار انسان را به مفاهیم پیش پاافتاده تنزل میدهد تا بتواند در سایه این سادهسازی، کسب درآمد کند. روانشناسی عامهپسند را میتوان در اشکال متفاوتی مانند کتابهای زرد روانشناسی، برگزاری سمینارها و سخنرانیهای روانشناسان زرد و بازاری یا در رسانههای مختلف در (صفحات و سایتها و کانالها) با تولید محتوای روانشناسی غیرعلمی مشاهده کرد. کتابهای روانشناسی زرد اکثرا، خالی از هرگونه پژوهش علمی یا استناد آماری هستند. این کتابها بر پایه نظریات و تجربیات شخصی تالیف میشوند. کتابهای روانشناسی زرد که امروز در ویترین کتابفروشیها و در کتابخانهها بهوفور یافت میشوند، با عناوین جذاب، مباحثی مانند روانشناسی موفقیت، روانشناسی مثبت اندیش، و مباحث انگیزشی، که فاقد هرگونه اعتبار علمی هستند با تیراژ بالا چاپ میشوند. تیراژ بالای چاپ این کتابها، به دلایلی چون عدم اطلاعات کافی خوانندگان از این رشته و استفاده از عناوینی جذاب توسط نویسندگان و ناشران، که خواننده را مجاب به خریدن میکند و همچنین کم حجم بودن و نرخ پایین این کتابها از دیگر دلایل فروش بالای این آثار میتواند باشد. روانشناسی عامهپسند را میتوان در اشکال متفاوتی مانند کتابها، برگزاری سمینارها و سخنرانیها یا در رسانههای مختلف(صفحات و سایتها و کانالها) با تولید محتوای روانشناسی غیرعلمی و عامهپسند مشاهده کرد. کتابهای روانشناسی زرد اکثرا خالی از هرگونه پژوهش علمی یا استناد آماری هستند و بر پایه نظریات و تجربیات شخصی تالیف میشوند. کتابهای روانشناسی زرد با عناوینی جذاب مانند روانشناسی موفقیت، روانشناسی مثبتاندیش و مباحث انگیزشی، با تیراژ بالا چاپ میشوند و بخش عمده ویترین کتابفروشیها را به خود اختصاص میدهند. تیراژ بالای چاپ این کتابها به دلایلی چون عدم اطلاعات کافی خوانندگان از این رشته و استفاده مولفان و ناشران از عناوین جذاب، برای جذب مخاطب عام است. کمحجم بودن و در نتیجه پایین بودن برخی از کتابها در میزان استقبال و فروش بالا نیز، موثر است. قورباغهات را قورت بده، کتابی آشنا در روانشناسی بازاری و عامهپسند است. شاید هرگز این سوال برای خواننده چنین کتابهایی انگیزشی پیش نیامده باشد که؛
آیا تجارب شخصی نویسنده میتواند برای هر خوانندهای کاربرد داشته باشد؟
آیا شکست نویسنده، در تحصیل و موفقیتش در شغل و تجارت، به دیگر افراد با ویژگیهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متفاوت، قابل تعمیم است؟
آیا میتوان به نظرات به ظاهر کارشناسانه افرادی، با تحصیلات و دانش غیرمرتبط اتکا کرد؟
به این جمله توجه کنید شاید مصداق مناسبی برای توضیح این قبیل کتابها باشد.
«انتخابهای امروز شما، کیفیت زندگی فردای شما را میسازند.» معنای جمله انگیزشی فوق این است که،
این شما هستید که انتخاب میکنید و آینده را شما تعیین میکنید.
مهم نیست در معرض بیعدالتی آموزشی و اقتصادی هستید.
مهم نیست در چه بافت اجتماعی و تاریخی هستید؛ شما در هر شرایطی که باشید، میتوانید موفق شوید و با اتکا به پشتکار، هوش یا هر خصوصیت فردی دیگری از پس همهچیز برخواهیدآمد.
موفقیت و شکست در درون شماست.
آیا میتوان این جمله را سرلوحه آغاز موفقیت قرار داد؟ آیا میتوان فرد را از امکانات و منابع و محدودیتهای فردی و اجتماعی جدا در نظر گرفت؟ در دنیای پر از نابرابریها، مانند نابرابری در فرصتهای آموزشی، شغلی و مالی، فرد تا چه اندازه در انتخاب اختیار دارد؟ عدم انگیزه، برای آغاز کارهای دشوار، به عوامل درونی و بیرونی مانند، سرخوردگی از شکست، افسردگی، درک اشتباه از تواناییهای خود، اضطراب، ترس و فرهنگ و آموزش میتواند مرتبط باشد. پس تا روشن شدن موانع، باید قورت دادن قورباغه را به تاخیر انداخت!
روانشناسی زرد به چاپ کتاب ختم نمیشود، افرادی در قالب کارشناسان و متخصصان در این حوزه، با برگزاری سمینارها و سخنرانیها و کارگاههای مختلف با عناوین پرطمطراق، مانند روانشناسی موفقیت، به آموزش مهارتهای موفقیت فردی، خانوادگی، شغلی و ازدواج میپردازند و تضمین میکنند که با شرکت در جلسات یک روزه، بر مشکلات فائق خواهید آمد. آنها، با تجویز و ارائه راهکار، بدون در نظر گرفتن پیچیدگیهای رفتار انسان و شرایط اجتماعی، مدعی هستند، در یک جلسه، یا یک روز، با استفاده از سنت حاکم بر تفکر جامعه که هر چیزی را میخواهد در کوتاهترین زمان بهدست آورد به اهداف خود میرسند. روانشناسی زرد به یمن وجود رسانه، رسانهای که قرار است؛ معلمِ سبک زندگی مردم باشد، به یک بازاریاب تبدیل میشود که هدفش تشویق مخاطبان به خرید محصول است. محصول لزوما یک کالا نیست بلکه گاهی میتواند رفتار اجتماعی، عقیده، رأی و احساسات افراد باشد. روال کار در روانشناسی علمی این است که ابتدا واقعیتها دیده میشوند و بر اساس واقعیتها چیدمان ذهن فرد، تنظیم میشود و در روانشناسی بازاری با تکیه بر هیجان مخاطب این کار صورت میگیرد. پیشنهادات و راهکارهایی، برای پیشگیری از ترویج روانشناسی زرد مطرح است:
نظارت هر چه بیشتر سازمان نظام روانشناسی بر چاپ و نشر کتابهای روانشناسی.
کمک به تالیف و معرفی کتابهای علمی روانشناسی به زبان ساده برای مخاطبین عام.
با توجه به نیازمندی جامعه، در زمینه گرفتن مشاورههای روانشناسی، تسهیل کردن امکان دسترسی مردم به مراکز درمانی، و نظارت بر عملکرد این مراکز.
توجه و نظارت بر هزینه جلسات مشاوره و درمان، با توجه به وضعیت دشوار اقتصادی مردم و در نتیجه پیشگیری از روی آوردن مردم به جلسات و کارگاههای رایگان غیر آکادمیک و صفحات غیر علمی افراد غیرکارشناس در این زمینه.
نکاتی که به عنوان مخاطبانِ دانش روانشناسی، توجه کنیم:
برای خرید کتابهای معتبر روانشناسی با صاحبنظران این رشته، مشورت کنیم.
در هنگام خرید، بخش کوچکی از کتاب را مطالعه کنیم و ارتباط محتوا و تخصص نویسنده را مد نظر قرار دهیم.
لزوما تیراژ چاپ بالای یک کتاب، نشان دهنده اعتبار کتاب و نویسنده نیست.
برای گرفتن مشاوره یا شرکت در کارگاهها و سمینارها، از متخصصان روانشناسی، اطلاعات لازم را برای اعتبارسنجی فرد برگزارکننده، جمعآوری کنیم.
باور داشته باشیم که مشکلات انسان به عنوان موجودی با ذهن پیچیده در چند ساعت، یا یک روز قابل حل نیست.
صفحات روانشناسی که فقط با جملات کوتاهی راهکار ارائه میدهند، لزوما این راهکار مناسب حل مشکل شما نیست. پس در تصمیمگیری در چنین مواقعی کمی تامل کنید.
صفحات روانشناسان غیر بازاری را از کارشناسان و متخصصان این حوزه، جویا شویم و از دنبالهروی بر اساس میزان فراوانی فالوورها پرهیز کنیم.
ارسال نظر