یارانه بیشتر با خودرودار شدن!
امیرحسن کاکایی - عضو هیاتعلمی دانشگاه علم و صنعت
هر روز در دو بزرگراه اصلی استان تهران در حال رفتوآمد هستم. شانس بزرگی آوردهام. صبحها که میروم، همیشه در خط مقابل من ترافیک سنگین و تقریبا متوقف مشاهده میشود و مسیر من روان و حتی بعضا، وقتی که صبح زود بیرون میآیم، خلوت است. همیشه بهدلیل این موهبت، خدا را شکر میکنم. شکرگزارم که وسط شهر زندگی میکنم و محل کارم بهگونهای است که کمتر داخل ترافیک گیر میکنم. اما همزمان به این فکر میکنم که اصولا چرا اینگونه است؟ ترافیک معلول چیست؟ آیا ترافیک سنگین یک الزام شهرنشینی است؟ این همه شهرهای صنعتی در دنیا هست. آیا تمام آنها با چنین ترافیکی روبهرو هستند؟ آیا مردمان تمام شهرهای بزرگ جهان با این همه مشکلات دستوپنجه نرم میکنند؟
امروزه ثابت شده که با کمی تعقل و برنامهریزی بلندمدت(نه کوتاهمدت) میشود مشکلات کلان را حل کرد. برای بررسی این مشکل وارد دنیای رویاها میشویم و چند فرض را بررسی میکنیم. فرض کنید به جای خانههای چهار طبقه، خانههای چهل طبقه داشته باشیم. با یک محاسبه سرانگشتی میتوان نشان داد که برای حضور یک جمعیت ثابت در این شهر جدید با برجهای بلند، یکدهم مساحت شهر قبلی موردنیاز است و به همین ترتیب حجم حملونقل در خیابانها بهشدت پایین میآید چراکه راهها کوتاهتر شده و بهطور طبیعی مسافت کوتاهتری را باید مردمان آن شهر طی کنند. حال یک فرض دیگر هم بکنیم. در چنین شهر ایدهآلی، مترو، اتوبوسهای بزرگ، ونها و تاکسیها، بهوفور یافت شود. چه اتفاقی میافتد؟ خودبهخود اکثریت افراد جامعه نیازی به استفاده از حملونقل شخصی ندارند. در چنین شرایطی ترافیک سنگین هم از بین میرود علاوهبر آنکه هوای شهر کمتر آلوده میشود. در چنین شهری بهرهوری حتما بالاترست و انسانها خوشاخلاقتر هستند. توجه کنید که آلودگی هوا، مضرات زیادی دارد و یکی از آنها خستگی زیاد و اخلاق تند است.
حال برگردیم به تهران خودمان. شهری با حملونقل شهری ناکارآمد، شهرسازی که بهتدریج و با کمترین تفکر در طول تاریخ رشد کرده است. شهری که این روزها مردم بهدلیل حفاظت از جانشان بیش از پیش به حملونقل شخصی روی آوردهاند. تهران شهری است پر از موانع، دستانداز و اشکالات فنی در خیابانسازی و آسفالت؛ بهتازگی هم که موضوع پارک دوبل در بیشتر معابر داخل شهری اضافه شده است. چند وقت پیش با یکی از مسئولان آتشنشانی صحبت میکردم که به موضوع بسیار مهم و خطرناکی اشاره کرد. یکی از نگرانیهای بزرگ آتشنشانی عبور خودروهایشان از خیابانهایی است که مردم خیلی راحت پارک دوبل میکنند و موضوعی بهرسمیت شناختهشده از سوی اهالی و مسئولان محلی است. تصور کنید یکی از آن خودروهای بزرگ آتشنشانی میخواهد در یکی از خیابانهای فرعی ورود کند و دهها خودرو در مسیر دوبله پارک کردهاند. حداقل اتفاقی که میافتد کند شدن حرکت آن خودرو و گستردهتر شدن آتش در محل است. این وضعیت خودروها ناشی از چیست؟ ناشی از حملونقل غلط شهری و حملونقل غلط شهری ناشی از چیست؟ شهرسازی غلط و بیتوجهی مسئولان به مسائلی که باید حل کنند.
اینگونه است که امروز همه میخواهند صاحب خودرو شوند. همه میدانند که با خودرودار شدن، یارانه بیشتری میگیرند و حق گرفتن فضای بیشتر شهری را پیدا میکنند. کسی که خودرو دارد، نباید منتظر اتوبوس بیبرنامه فرسوده شود تا بهموقع سرکارش برسد. چنین شخصی نیاز ندارد که زورگویی مسافر کناری را تحمل کند و... نتیجه، تقاضای خارج از ظرفیت برای خودرو و البته تقاضا برای خودروی ارزان. چرا ارزان؟ چون همه میخواهند خودرو داشته باشند. بعد وکیل مملکت میآید و طرح میدهد که چگونه ۳۰درصد مردم با کمترین درآمد در جامعه خودرودار شوند. کلا فلسفه غلط به طراحی غلط صورتمسئلهها میانجامد و صورت مسئلههای غلط به راهحلهای غلط. مشکل اینجاست که در شهرهای بزرگ هر راهحل غلطی درباره یک شرکت یا سازمان بزرگ، در نهایت روی دیگر صنایع و نهادها و سازمانهای بزرگ دیگر و البته تکتک مردم اثر منفی خواهد گذاشت و مشکلات رشد میکند و بهجایی میرسیم که مشکل را بدیهی میدانیم و در نهایت دست به یک خودکشی جمعی میزنیم. هر روز تقاضای بیشتر برای خودرو و گرانی بیشتر، ترافیک بیشتر، هوای آلودهتر و شهر ناکارآمدتر. شهری که بهجای اینکه مشکلات را اصولی حل کند، میرود دنبال بزرگراه بیشتر ساختن و نهایتا هزینههای بالاتر نگهداری شهر. نتیجه، افزایش گرانی و ادامه این روند.
امروزه ما با این روش توسعه شهری که در شهرهای بزرگ داریم و این اداره شهرداریها که توان نوسازی و توسعه ناوگان حملونقل شهری را ندارند، در حال یک خودکشی جمعی هستیم. منابع آبی، هوایی و انرژی را با سرعت وحشتناکی مصرف میکنیم و جالب اینجاست که کمترین خروجیها را میگیریم. نتیجه چه میشود؟ کاهش ارزش پول و در نهایت گرانی. دوباره و دوباره بیشتر و بیشتر کار میکنیم و فکر میکنیم که داریم پولدار میشویم درحالیکه با این بهرهوری منفی، روزبهروز اوضاع بدتر میشود.
بهنظر میرسد که این حلقههای باطل صورت مسئله غلط- راهحل غلط، که ما را به سمت نابودی میبرد، باید جایی شکسته شود. با نگاه موضعی به صنایع و مسائل، در این شهرهای روبهرو رشد فیزیکی، نمیتوان این حلقههای باطل تصمیمگیری و عمل را گرفت. فعلا که همه نگران قیمت دلار و ارزش سهام در بورس هستیم و داریم با سرعت میرویم که به دیوار بخوریم. اما از وکلای مجلس که آینده ممکلت را طراحی میکنند، درخواست میکنم که مسائل را بلندمدت ببینند و از روشهای پوپولیستی و ادامه کورکورانه روند فعلی بپرهیزند. ما امروز نیازمند تحول جدی در قوانین هستیم. قوانینی که به حل مسائل ریشهای و نه مسائل ناشی از معلولها بپردازد.
باوجود اینکه تاحدودی قبول دارم حرفهایتان را ولی از خودتان میپرسم حاضرید از همین ا مروز خودروشخصی تان رو بفروشید وبا پای پی اده بروید سرکار؟ دادمزن بهرکسی اول خودت بعدا کسی!!!!
این اقا خودشو داناوکارشناس میدونه امااگه خودش خودرو نداشت،کارونوشب نداشت ایابازه م این چرت وپرتهارو مینوشت نه یقین دارم ب جای اینکه بفکر ساختن برجهای بلند وشهرمدر ن وغیره باشه اول بفکر پیداکردن نیمچه شغل ی برای دراکردن نون شبش بود نفست ازجای گر م درمیاد حق داری بلند پروازانه تر فکرکنی
چرا انقد گرونی خیلی ها مثل من هزار تومان تو جیبمون پیدا نمیشه انوقت دلتون میخواد با این حرفا سرگرمون کنید چیکار میخواید بکنید با این جوانهای مملکت که حتی پول تش کیل زتدگی ندارن بزارید از این جا بگم که مثلا یه دندون پزشکی نمیتونی بریخدا تومان ازت میگیرن پس باید درد بکشی چون پول ندا ری نون میخوای بخوری پول نداری واقعا تصمی م جدی بگیرد
گزافه نگو شما بنشینید و حرف بزنید