پیشنهاد یک ممنوعیت خودرویی برای مدیران ارشد
مرزبان راد، استاد دانشگاه و کارشناس صنعت خودرو، اعتقاد دارد که نقدینگی و تورم در افزایش قیمت خودرو نقش داشته و از طرفی، دولت تصمیمات اقتصادی را معطل تصمیمات سیاسی از جمله توافق هستهای (برجام) کرد.
بازار؛ گروه ایران: بازار خودرو، یکی از بازارهای اقتصاد ایران است که مدتی است دچار التهابات قیمتی شدهاند. افزایش قیمت در برخی بازارها از جمله بازار سکه و طلا، به علت افزایش شدید قیمتهای جهانی طلا در دوره شیوع کرونا و رکود اقتصادی حاصل از این بحران، ممکن است پذیرفتنی باشد ولی افزایش قیمت شدید خودرو یا مسکن، جای سوال دارد.
دکتر جواد مرزبان راد کارشناس صنعت خودرو، علل و عوامل التهابات قیمتی این بازار و استراتژی کلی تولید خودروی با کیفیت داخلی، بررسی شده است.
در ماههای اخیر نوسانات قیمتی زیادی در بازار خودرو اتفاق افتاده و قیمت خودروهای مختلف جهش قیمتی داشتهاند. به نظر شما به عنوان کارشناس این صنعت، این اتفاقاتی که در بازار خودرو رخ داد، ناشی از چه عواملی بوده است؟
بازار خودرو، شبیه قیمت بقیه محصولاتی است که در نوسان بودهاند. یکی از علت هایی که قیمتها افزایش پیدا کرد، به خودرو برنمی گردد بلکه به مباحث خارج از حیطه خودرو برمی گردد و برای مثال به نقدینگی موجود در جامعه ارتباط پیدا میکند.
کما این که ما میبینیم اجناس دیگر گران شده یعنی مثلاً مسکن گران شد و قیمت ارز بالا رفت. ما اگر بخواهیم مسئله را تبیین کنیم، میتوانیم دو موضوع را کنار هم در نظر بگیریم. یک موضوع این است که بازار خودرو، شبیه بازارهای دیگر بوده و متاثر از جو اقتصادی جامعه است. جو اقتصادی جامعه هم به سمت تورم پیش رفته و خودرو هم یکی از اقلام موجود در بازار است.
موضوع دوم که مرتبط با خودرو یا بعضی محصولات شبیه خودرو است، این است که عرضه کمتر از تقاضا وجود دارد یعنی تقاضا بیش تر از ان چیزی است که عرضه میشود. به بیان دیگر، شرکتهای خودرو سازی، نمیتوانند کُل نیاز مردم را تامین کنند. در چنین وضعی، قیمتها افزایش پیدا میکند. چون مردم، میخواهند خودروی جدید بخرند یا خودروی قدیمی، از رده خارج میشود.
در نتیجه، قیمتها افزایش پیدا میکند. گاهی این افزایش قیمت، خودش را به شکل حباب قیمتی نشان میدهد و قیمت واقعی، با قیمت موجود در بازار فرق میکند. این قیمتهای موجود در بازار به واسطه خرید و فروش هایی است که انجام میشود و دلالها و بنگاههای خودرو، تب بازار را تشدید میکنند. بخشی از افزایش قیمت ها، به خاطر این موضوع است. اصل این افزایش قیمت ها، به نقدینگی موجود در جامعه برمی گردد و وقتی پول نقد در جامعه زیاد میشود، همه چیز گران میشود از جمله خودرو.
قیمتهای موجود در بازار به واسطه خرید و فروش هایی است که انجام میشود و دلالها و بنگاههای خودرو، تب بازار را تشدید میکنند هر چند اصل این افزایش قیمت ها، به نقدینگی موجود در جامعه برمی گردد و وقتی پول نقد در جامعه زیاد میشود، همه چیز گران میشود از جمله خودرو
در ماههای اخیر فاصله چشمگیری بین قیمت فروش کارخانه خودروسازی و قیمت خودرو در بازار، ایجاد شده. یک دیدگاه این است و برخی مسئولان انجمن خودروسازی میگویند قیمت کارخانه باید نزدیک به حاشیه بازار باشد. آیا واقعاً قیمت درب کارخانه باید تا این حد افزایش پیدا کرده و به قیمت بازار نزدیک شود یا باید تلاش کرد که قیمتها نزدیک به قیمت کارخانه و درب کارخانه باشد؟
برخی کنترلها روی قیمت کارخانه وجود دارد و دست کارخانه برای قیمت گذاری، باز نیست که هر قیمتی را دوست داشته باشد اعلام کند. چون الان از طرف وزارت صنعت، معدن و تجارت و از طرف مجلس ضوابطی وجود دارد و نظارت هایی وجود دارد. شرکتهای تولیدی خودرو، یک مقدار در قیمتگذاری محدودیت دارند. البته جدیداً دست خودرو سازان، یک مقدار باز شده و مجوزهایی گرفتهاند که بتوانند قیمت کارخانه را هر سه ماه یکبار بتوانند تغییر بدهند.
در هر صورت بازار آزاد و بازار واقعی، یک چیز است و اعلام کارخانه و محدودیت هایی که کارخانه در قیمتگذاری دارد، یک چیز دیگر است. برای این که بخواهیم این دو قیمت به هم نزدیک شود، کارهای زیادی میشود انجام داد که این دو قیمت را به هم نزدیک کرد. البته ممکن است این کار در کوتاه مدت، امکانپذیر نباشد.
وضعیت بازار خودرو، مثل نرخ ارز است که مثلاً دولت یک قیمت را اعلام میکند ولی در کف بازار، قیمت دیگری مطرح است. بعد دولت برای این که قیمت ارز را در بازار آزاد پایین بیاورد، ارز را در جامعه عرضه میکند. البته این عرضه ارز، باعث ایجاد رانت میشود و یک عده ارز را میخرند و مثلا ارز ۴۲۰۰ تومانی را میخرند.
این کار یک سازوکار اقتصادی پیچیده دارد و البته به سادگی نمیتوان در مورد آن بحث کرد، یک نکته مهم این است که باید وابستگی ما به خارج از کشور در زمینه تولید کمتر شود و ما بتوانیم قطعات بیش تری و از جمله قطعات استراتژیک خودرو را تولید کنیم، مواد اولیه مورد نیاز را از داخل تهیه کنیم و وابستگی تولید ما به خارج قطع شود.
وقتی وابستگی خودرو به ارز کم شود، این وضع محاسن زیادی دارد و یکی از محاسن، این است که قیمت کارخانه و قیمت بازار، با همدیگر تعادل پیدا میکنند و در نتیجه قیمت خودرو، حالت حبابی و حالت تورمی پیدا نمیکند.
به عبارت دیگر، ما باید به سمتی برویم که بتوانیم خودرو را از صفر تا صد، در ایران تولید کنیم. تولید کامل خودرو، یکی از راهکارهایی است که وجود دارد. البته در این زمینه باید مدیران به این موضوع عقیده داشته باشند. متاسفانه بعضی از مدیران ما، اصلاً به این موضوع اعتقاد ندارند یعنی عمدتاً به آن طرف مرز توجه میکنند و به همین دلیل دنبال این هستند که اجناسی را از خارج از کشور بیاورند و واردات را زیاد کنند. در مورد برجام هم فکر میکردند که ارز وارد میشود تا واردات انجام بدهند.
قطعاً ساختن تمام قطعات موتور با قطعات کامل بدنه، به راحتی امکانپذیر نیست. موفقیت در این زمینه، نیاز به بیش از ۱۰ سال زحمت مداوم دارد
آیا در وضعیت فعلی ما امکان آن را داریم که به قول شما از صفر تا صد خودرو را بسازیم و حتی میتوانیم موتور خودرو را به راحتی بسازیم که کیفیت هم داشته باشند و مردم هم از تولید انجام شده ناراضی نباشند؟
قطعاً ساختن تمام قطعات موتور با قطعات کامل بدنه، به راحتی امکانپذیر نیست. موفقیت در این زمینه، نیاز به بیش از ۱۰ سال زحمت مداوم دارد. ما اگر بخواهیم روی پای خودمان بایستیم یعنی خودروساز شویم، خودروی با کیفیت تولید کنیم و خودرویی تولید کنیم که صفر تا صد آن در داخل کشور تولید میشود، حداقل ۱۰ تا ۱۵ سال بایستی به زحمت کار کنیم و زحمت بکشیم و نیروهای قوی تربیت شوند و مورد استفاده قرار بگیرند.
خودروساز شدن، با شش ماه و یک سال و دو سال کار کردن حاصل نمیشود، اما مهم این است که بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. ما برخی مدیران در دورههای قبلی داشتیم که به این موضوع اعتقاد داشتند ولی به جای آنها مدیران جدیدی منصوب شدند.
مشکل ما این است که سیاستهای مدیران ما، یک روند مستمر نداشته و فراز و نشیب زیادی دارد. یک مدیر به تولید داخلی اعتقاد دارد ولی قبل از آن که او بتواند برنامهاش را محقق کند، جناح دیگری و نظر دیگری میآید و به این موضوع اعتقاد ندارد
با این تغییر مدیریت ها، مدیر جدید به فکر این موضوع نبود و آن کار تولیدی را تعطیل میکرد. برای مثال، مرکز تحقیقات را تعطیل میکرد. مشکل ما این است که سیاستهای مدیران ما، یک روند مستمر نداشته و فراز و نشیب زیادی دارد. یک مدیر به تولید داخلی اعتقاد دارد ولی قبل از آن که او بتواند برنامهاش را محقق کند، جناح دیگری و نظر دیگری میآید و به این موضوع اعتقاد ندارد. ما با این کش و قوسهای زیاد، به نتیجه مطلوب نمیرسیم و به راحتی نمیتوانیم موفق شویم. مردم چین ۳۰ سال زجر کشیدند و الان چین تقریباً قدرت اول دنیا شده یعنی یک نسل، تقریباً نابود شدند. این طور نیست که به سادگی یک کشور روی پای خودش بایستد.
اولاً جامعه ما باید از نظر فرهنگی آماده باشد. همان طور که در زمان جنگ، یک عده میروند و شهید میشوند تا مردم عزت بهدست بیاورند، در مسائل اقتصادی هم، همه مردم باید کمک کنند، جامعه از مدیران ارشد تا مردم عادی باید دست بهدست هم بدهند تا کشور بتواند پیش برود. همین امریکا که ما الان آن را به عنوان یک کشور پیشرفته میشناسیم، بیش از ۳۰ سال در تحریم اروپا بود. اروپایی ها، امریکا را تحریم کردند و وقتی جنس از اروپا به امریکا نرفت، مجبور شدند خودشان در امریکا جنس تولید کنند.
پیش از آن، اروپاییها جنس به امریکا میفرستادند و امریکاییها واردکننده بودند. امریکاییها در زمانی که میخواستند مستقل شوند، تحریم شدند و لذا سعی کردند تولیدات داخلی خودشان را افزایش بدهند. الان امریکا کشوری است که از نظر اقتصادی، قوی است. کشور چین، همین طور بوده و کشور ژاپن، همین طور است. آلمان نیز، همین طور است. همین الان مردم آلمان، به شدت اقتصادی زندگی میکنند. برای مثال، در آلمان خیلی سعی میکنند تلفات انرژی کمتری داشته باشند ولی ما اتلاف انرژی زیادی داریم.
ما در جامعه خودمان میبینیم فردی که ماشین پورشه دارد مانور تجمل در جامعه میدهد. این فردی که مانور تجمل میدهد یعنی این که جامعه ما به سمت ارزشهای واقعی پیش نرفته و به سمت ارزشهای کاذب پیش رفته است.
این حالت، یک ضد ارزش است و طبیعی است اگر کشور میخواهد روی پای خودش بایستد مدیران ارشد ما باید جلو تجمل گرایی مردم را بگیرند. آن وقت این مردم میتوانند روی پای خودشان بایستند. اگر قرار باشد تجمل گرایی، سر جای خودش باشد، ارزشها به سمت مادی گری پیش برود و تبلیغات تلویزیونی و فیلمهای تلویزیونی، همه جنبههای ضد ارزش داشته باشند، به سرعت نتیجه نخواهیم گرفت.
ما در جامعه خودمان میبینیم فردی که ماشین پورشه دارد مانور تجمل در جامعه میدهد. این فردی که مانور تجمل میدهد یعنی این که جامعه ما به سمت ارزشهای واقعی پیش نرفته و به سمت ارزشهای کاذب پیش رفته است
اشاره داشتید به این که ما باید نیروی قوی تربیت کنیم تا خودروساز شویم. آقای میرخانی (مشاور انجمن خودرو سازان) و آقای نجفی منش (رئیس انجمن قطعه سازان)، در سال ۱۳۹۳ گفتنهاند تعداد ۷ هزار نفر در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به صورت توصیهای در خودرو سازیها مشغول به کار شدهاند. با این استخدامهای توصیه ای، آیا موفقیتی که شما در نظر دارید امکان تحقق دارد؟
ما یک مجموعه عوامل را باید در نظر داریم و همه عوامل باید به درستی کار کنند. بعضی از مدیرانی که ما در کشور داریم، دوباره کاری میکنند یعنی راه رفته را برمی گردند و خودشان تجربه میکنند. وقتی که تجربهای صورت گرفته است، نباید دوباره همان راه را طی کرد و نباید از اول شروع کرد. بعضی مدیران و افراد، این طور هستند و از تجربه دیگران استفاده نمیکنند. به عبارت دیگر، انگار مثل یک بچه میخواهند از اول همه چیز را تجربه کنند. این وضع، باعث میشود که جامعه، سرعت لازم را برای رشد نداشته باشد.
اساساً مدیران ما، خیلی نقش دارند و مردم ما هم نقش دارند در این که صبور باشند. برای مثال، در جامعه هند وقتی که گاندی، برای استقلال هند، شروع به فعالیت کرد گفت من یک لباس ساده میپوشم که در هند تولید میشود و از بریتانیا وارد نشده. گاندی میگفت نساجی کشور ما باید رشد کند و ما باید بتوانیم لباس خودمان را بدوزیم و تولید کنیم.
چه اشکالی دارد که مجلس شورای اسلامی، یک قانون وضع کند به این ترتیب که همه مدیران سطح بالای کشور از رئیسجمهوری و وزرا گرفته تا معاونان آنها، قضات در قوه قضاییه، نمایندگان مجلس و مدیر کلهای سطح بالای کشور که حدود ۳ هزار نفر هستند، اجازه نداشته باشند خودروی خارجی سوار شوند.
این مسئولان و افراد تحت تکفل آنها، نه اجازه داشته باشند سوار خوروی خارجی شوند و نه اجازه داشته باشند مالکیت خودروی خارجی داشته باشند. با این کار، این ۳ هزار نفر، در جامعه الگوی مدیریتی میشوند. اگر این مسئولان به خاطر قانون مجبور شوند خودروی ایرانی سوار شوند، همین اقدام یک نهضت میشود که خودروی داخلی رشد پیدا کند، کیفیت آن بهتر شود، توسعه پیدا کند و کمیّت آن بهتر شود.
این قانون باید وضع شود و وضع آن، اشکالی هم ندارد. در عین حال، خیلی هم به عدالت نزدیک است. برای مثال، وقتی یک وزیر، سوار خودروی خارجی شده و برای یک سخنرانی بیاید و بگوید من به تولید داخلی اهمیت میدهم و بعد از سخنرانی سوار یک خودروی آلمانی شود، آیا دیگران حرف وزیر را در مورد تولید داخلی قبول میکنند یا عمل او را؟
بنابراین، مسئولان ما باید در عمل نشان بدهند که برای تولید داخلی اهمیت قائل هستند. وزرای ما در عمل نشان بدهند که چه کار میکنند و به تولید داخلی اعتقاد دارند. اگر هم مسئولی، حاضر به قبول چنین شرایطی نیست، پست و مقام دولتی نگیرد. بعضی افراد هستند که پست و مقام میگیرند و از آن طرف، میخواهند همه نوع امکانات داشته باشند.
به نظر من، مجلس محترم میتواند این قانون را بگذراند و چند سطر بیش تر نمیخواهد. در این قانون گفته شود که مقامات ارشد و افراد تحت تکفل شان، حق ندارند مالکیت خودروی خارجی داشته باشند و اجازه ندارند که سوار خودروی خارجی شوند. اگر این قانون به مدت ۱۰ سال اجرا شود، مطمئن باشید همان آدم هایی که مدیر هستند کمک میکنند کیفیت خودروی داخلی، بهتر شود.
اگر این مسئولان و افراد تحت تکفلشان به خاطر قانون مجبور شوند خودروی ایرانی سوار شوند، همین اقدام یک نهضت میشود که خودروی داخلی رشد پیدا کند، کیفیت آن بهتر شود، توسعه پیدا کند و کمیّت آن بهتر شود
در روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت امسال، آقای رحمانی از وزارت صنعت، معدن و تجارت برکنار شد. چند ساعت بعد از این برکناری، یک نامه منتشر شد که آقای رحمانی در همان روز به عنوان وزیر خطاب به آقای روحانی رئیسجمهوری نوشته بود. در آن نامه آقای رحمانی گفته که آقای واعظی رئیس دفتر رئیسجمهوری تهدید کرده که اگر تشکیل وزارت بازرگانی رای نیاورد برکناری میشوی. البته در ساعات اولیه شب دوشنبه، دفتر رئیسجمهوری با صدور بیانیهای گفته آقای رحمانی را تکذیب کرد. از طرفی، در نامه رئیسجمهوری به سرپرست وزارتخانه تاکید بر ساماندهی قیمت خودرو شده بود و در دوره سه ماهه سرپرستی آقای مدرس خیابانی هم، نابسامانی بازار خودرو ادامه پیدا کرد.
به نظر شما، اگر وزیر برکنار نمیشد آیا بازار خودرو تا این حد دچار نابسامانی میشد یا نه؟
ما از پشت پرده این صحبت هایی که مطرح میشود خبر نداریم تا متوجه شویم کدامیک اشتباه میگوید و کدامیک درست میگوید. مهم این است که دولت به طور یکپارچه و از صدر تا ذیل، اهدافی را که دنبال و اجرا میکند صحیح باشد.
طی کردن آن مسیر صحیح و درست، کار آسانی نیست یعنی این طور نیست که با یک تصمیم و یک شبه، همه چیز درست شود. وقتی که نقدینگی در جامعه، زیاد است مثل این است که یک سد شکسته و سیل به راه بیفتد. فرض کنید، در مسیر این سیل یک خانه باشد و یک لوله در داخل این خانه، نشتی آب داشته باشد. یک نفر میگوید بیایید این نشتی آب را برطرف کنیم ولی یک نفر دیگر میگوید الان سیل فرا میرسد و خانه را با جایش میبرد.
وقتی که شما کشور را معطل میکنید نتیجه همین میشود. وقتی که تصمیمات اقتصادی، به تصمیمات سیاسی وابسته شود، این نوع مشکلات رخ میدهد. دولت منتظر این بود که برجام نتیجه بدهد و بعد سراغ مسائل اقتصادی برود
وزارت صنعت، معدن و تجارت، یک وزارتخانه اقتصادی مهم و کلیدی است. الان هم دومین سرپرست آن منصوب شده و چند ماه است که این وزارتخانه با سرپرست اداره میشود. در ارتباط با کنترل بازار خودرو، آیا الان که این وزارتخانه با سرپرست اداره میشود بهتر است یا اگر همان وزیر باقی میماند؟
وضعیت فعلی خودرو، ثمره تصمیم گیریهای قبلی است. فرضاً شما یک درخت بزرگ را میبینید که امسال، میوه نداده است. ممکن است سوال شود که چرا این درخت میوه نداده است؟ در حالی که ما باید بررسی کنیم که آب، خاک و کود دهی آن چگونه است. خودرو هم نتیجه تصمیمات اقتصادی است که در طول سالیان گذشته اتخاذ شده و حتی تحت تاثیر مسائل سیاسی است.
وقتی که شما کشور را معطل میکنید نتیجه همین میشود. وقتی که تصمیمات اقتصادی، به تصمیمات سیاسی وابسته شود، این نوع مشکلات رخ میدهد. دولت منتظر این بود که برجام نتیجه بدهد و بعد سراغ مسائل اقتصادی برود.
نتیجه و ثمره آن رویکرد، همین قیمتهای افسار گسیخته فعلی است یعنی این مسائل به همدیگر وابسته هستند. اگر یک وزیر را تغییر بدهید و فرد دیگری را جای او بگذارید، یک هزارم درصد هم، روی تصمیمات کلان کشور تاثیر ندارد
طی ۴ ماهه اخیر این وزارتخانه، دو سرپرست را تجربه کرده است. به اعتقاد شما اگر همان وزیر باقی میماند هیچ تغییری محسوسی ایجاد نمیشد و همین اتفاقات رخ میداد؟
بله من معتقدم همین اتفاقات رخ میداد. به دلیل این که این وضع، نتیجه برخی مسائل خارج از وزارتخانه است. تورمی که در جامعه وجود دارد، باعث افزایش قیمت خودرو شده. اگر قیمت همه چیز ثابت بود، قیمت دلار سر جایش بود و قیمت ارزاق، سر جای خودش بود ولی قیمت خودرو یک دفعه گران میشد، آن موقع سوال پیش میآمد که چرا قیمت همه کالاها ثابت مانده ولی خودرو یک دفعه گران شده.
در این حالت، ما میتوانستیم از خودروساز انتقاد کنیم و یقه او را بگیریم ولی وقتی قیمت همه چیز زیاد میشود طبیعی است که قیمت خودرو هم زیاد شود. در این حالت، اگر قیمت خودرو بالا نرود باید تعجب کرد.
اگر قیمت همه چیز ثابت بود، قیمت دلار سر جایش بود و قیمت ارزاق، سر جای خودش بود ولی قیمت خودرو یک دفعه گران میشد، آن موقع سوال پیش میآمد که چرا قیمت همه کالاها ثابت مانده ولی خودرو یک دفعه گران شده
وزیر صنعت، معدن و تجارت در اردیبهشت برکنار شد و تا الان دو سرپرست برای این وزارتخانه تعیین شدهاند. آیا دولت که ساماندهی خودرو را برای برکناری وزیر و تعیین و انتخاب سرپرست اعلام کرد، به هدفش برای سامان دادن به این بازار رسید و با انتخاب سرپرست، تحول مثبتی به نفع مردم ایجاد شد؟
این کار نتیجه مثبتی نداشته و دولت به آن چیزی که در نظر داشت، نرسیده است. من میخواهم بگویم که فقط وزیر نیست که در اینجا تصمیم ساز و تصمیم گیر است بلکه اتفاقات دیگری در خارج از وزارتخانه رخ میدهد و نتیجه این طور میشود. قدرت یک وزیر، اینقدر نیست که بتواند مسائل خُرد را درست کند ولی مسائل کلان، حل نشده باشد.
حکم آقای روحانی برای آقای مدرس خیابانی، سرپرست وزارتخانه، به گونهای است که انتصاب سرپرست و برکناری وزیر، به خاطر وضعیت قیمت خودرو است. پس دولت نتوانست به همان هدف که اعلام کرد و در حکم سرپرست وزارتخانه آمده، برسد؟
معمولاً در چنین مواردی، این صحبتها را مطرح میکنند و بالاخره باید تقصیر را به گردن یک نفر بیندازند. این حرفها شاید برای عوام خوب باشد ولی وقتی آدم بخواهد به طور ریشهای به موضوع نگاه کند، آن وقت متوجه میشود که این صحبت ها، صحبتهای دقیق و موثری نیست.
ارسال نظر