خبر فوری | اسرائیل متوقف نمی شود؛ مگر به این شرط!
میرجواد میرگلوی بیات در یادداشتی می نویسد: ماشین جنگی اسرائیل بعید است به این زودی متوقف شود، مگر آنکه اقداماتی انجام شود که به این نتیجه برسند که خاموش شدن این ماشین ضرر کمتری از روشن ماندن آن نصیبشان میکند.
چگونه ماشین جنگ اسرائیل متوقف خواهد شد؟ برای اینکه جواب این سوال را بدهیم، در ابتدا باید پاسخ این پرسش را داد چه شد که ماشین جنگ اسرائیل روشن شد؟ البته ماشینی که هنوز نتوانسته پیروزی راهبردی و تثبیت شدهای به دست بیاورد.
اگر بخواهم برآیند روندها و جریانهایی که به ادراک از تهدید اسرائیل از موجودیتش منجر شد را به طور کلی دسته بندی کنم، به نظرم سه محور اساسی منجر به عملیات ۷ اکتبر و وقایع بعد از آن به قرار زیر است:
۱. آرمان نابودی اسرائیل در ایران و محور مقاومت
۲. راهبرد اصلی ایران و مقاومت برای ایجاد نظم مورد نظر خودشان در غرب آسیا و تبدیل شدن به نظم هژمون
۳. رقابت قدرتهای بزرگ جهانی برای ایجاد نظم چند بعدی مورد نظر خود در منطقه برای کنترل قدرت رقیب (توسط آمریکا و غرب) یا بسط قدرت خود (چین و روسیه)
با تحلیل مختصر هر کدام از موارد سه گانه بالا میتوانیم متوجه بشویم که چرا ماشین جنگ اسرائیل با این قدرت به راه افتاد و چرا معتقدم این ماشین جنگ به این زودی خاموش نخواهد شد مگر اینکه اقداماتی همسنگ این معادلات انجام شود.
مساله نابودی اسرائیل که با انقلاب اسلامی ایران وارد معادلات منطقه شد، زیر بنای اصلی تحولات منطقه را در پنج دهه بعدی فراهم کرد. اساسا انقلابها فراخور جایگاه هر کشوری در نظم بینالملل و منطقه روی معادلات جهانی و منطقهای تاثیر میگذارند، انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. آرمان نابودی اسرائیل و آزادی قدس شریف در اواخر دهه ۱۹۷۰ در فضایی به وجود آمد که اسرائیل پس از تشکیل خود و جنگهای چندگانه و تلاشهای گسترده خود به نوعی موجودیت خود را تضمین و تثبیت کرده بود و نظم مورد نظر خود را تاسیس و به دنبال بسط آن بود. در چنین شرایطی آنتیتز این نظم توسط انقلاب ایران به سپهر نظری و عملی منطقه وارد شد که به نوعی سنگبنای بازیگری ایران و مقاومت در دو سطح محوری مورد نظر این متن بود.
سطح تحلیل محور دوم دقیقا برآمده از انقلاب ایران با آرمان آزادی فلسطین و مقاومت در مقابل استعمار و استکبار ایجاد شد. هر چند که مساله آزادی فلسطین آرمان اصلی نظم جدید بود ولی نباید این نظم را فقط در این مساله خلاصه کرد، و منافع مادی راهبرد را تیز به آن اضافه کرد. وقایعی ماند جنگ تحمیلی، جنگ داخلی لبنان و یورش اسرائیل به جنوب این کشور، فروپاشی شوروی، انتفاضهها، مصالحههایی مانند مادرید، حمله آمریکا به عراق، جنگ ۳۳ روزه و بهار عربی را در کنار وقایع دیگر در کنار سایر عناصر قدرت را در تلاش ایران و مقاومت برای تعیین نظم مورد نظرشان در منطقه و تبدیل به نظم هژمون را مورد نظر قرار دهیم.
محور دوم برآیند وقایع بعد از انقلاب ایران به حساب میآید که امروز نظم منطقه را به طور بی سابقهای بعد قرنها به نفع ایران تغییر داده مسالهای که سران اسرائیل را به شدت نگران کرده است و آنها در کلید واژهایی مانند نظم جدید یا رنسانس منطقه نشان دادند که به دنبال ار بین بردن یا تضعیف شدید این نظم هستند.
اما سطح تحلیل محور سوم در حد رقابت و کنشگری قدرتهای بزرگ است. دو محور اخیر هم از این فضا متاثر است و هم میتواند روی این سطح تاثیر بگذارد.
قدرت نوظهور چین، و قدرت توسعه طلب روسیه که نفوذ زیادی روی منطقه دارند و کنترل منطقه را یکی از مولفههای حیاتی خود میپندارند در رقابت با آمریکا در پی به دست آوردن منطقه و تثبیت راهبردهای خود در آن هستند. طرح مهار چین آمریکا، یا طرح یک کمربند یک جاده چین و بدیل آن یعنی طرح کمربند کریدوری جنوب خلیج فارس و اتصال ایندوپاسفیک به اروپا با نقطه کانونی اسرائیل، و کنترل روسیه در منطقه از موارد مهم رقابتهای قدرتهای بزرگ هستند که به شدت روی معادلات امروز منطقه تاثیرگذار هستند. ولی این تاثیرگذاری یک طرفه نیست و نظم ایرانی منطقه میتواند در این فضا یک متغیر تاثیر گذار و حتی متغیر تعیین کننده باشد.
با این توضیحات میتوان متوجه شد که این دوایر تاثیر گذار روی هم، یعنی آرمانهای انقلاب اسلامی ایران، نظم منطقهای ایجاد و تثبیت شده ایران به همراه بازیهای سطح جهانی سبب شده بود که اسرائیل بعد طوفان الاقصی تقریبا در تمامی ابعاد ماجرا خود را با تهدید جدی و بعضا موجودیتی روبهرو ببینید. (در اینجا وارد بحث داخلی فلسطین و مشکلات این مردم و فراموشی آرمان فلسطین در جهان عرب نشدم.) اگر چنین تحلیلی را بپذیریم، حتی میتوان چنین نتیجه گرفت که بدون طوفان الاقصی نیز این ماشین جنگ روشن میشد.
ماشین جنگی که از برآیند این سه محور روشن شده بعید است به این زودی متوقف شود، مگر آنکه اقداماتی انجام شود که به این نتیجه برسند که خاموش شدن این این ماشین ضرر کمتری از روشن ماندن آن نصیبشان میکند.
اسرائیل و غرب به این نتیجه رسیدند برجام به ترتیب معادله هستهای>موشکی>منطقهای (نیابتی)، دمیدن در شیپور از طرف گشاد آن است. انها دیدند که پس از برجام نه آرمان فلسطین در ایران کمرنگ شد، نه نظم منطقهای ایرانی تضعیف شد، و نه ایران خود را جزئی از محور غرب برای رقابت قدرتهای بزرگ دانست لذا آنها با تغییر ترتیب معادله به منطقهای (نیابتی)>موشکی>هستهای دنبال بستن پرونده ایران هستند با مختصاتی که گفته شد.
امروز غرب با کارگزاری اسرائیل و بهره بردن از اراده اسرائیل دنبال از بین برون بازوی توانمند مقاومت جمهوری اسلامی ایران است. ماشین جنگ اسرائیل حداقل تا زمان تضعیف این معادله متوقف نخواهد شد مگر آنکه ایران و محور مقاومت تغییر اساسی در روی زمین و به تبع آن معادلات امروز جنگ و منطقه ایجاد کند. در زیر به چند مورد ضروری برای تغییر معادلات اشاره میکنم.
۱. ضربه اساسی مستقیم ایران به اسرائیل که وعده صادق دو در مقابل آن در حد یک گوشمالی به حساب بیاید.
۲. قطع جریانهای تامین اسرائیل از ناامن کردن مدیترانه و بنادر شمالی اسرائیل (مانند دریای سرخ و بندر ایلات) تا زنجیره تامین خشکی آن از امارات، و پل هوایی منطقهای امارات به سمت اسرائیل و حتی شریانهای انرژی به سمت اسرائیل.
۳. حضور گسترده نیروهای چند ملیتی مقاومت در لبنان، و حتی فتح چند کیلومتر از عمق خاک اسرائیل به همراه افزایش آتش موشکی و پهپادی مقاومت به سمت شهرها و بنادر مهم و زیر ساختهای اسرائیل.
۴. تحت فشار قرار دادن عمق راهبردی اسرائیل در آمریکا و غرب. امروز نباید اسرائیل را محصور در سرزمینهای اشغالی بدانیم. عمق راهبردی اسرائیل چه در تاب آوری اقتصادی چه تاب آوری امنیتی، در آمریکا و غرب است. تا زمانی که شاخصهای تاثیرگذار مانند قیمت انرژی، بیمه دریایی، ریسک اقتصادی، بازار سهام در غرب و آمریکا متاثر نشود عمق راهبردی اسرائیل آسیبی نمیبیند.
۵. سعی در طراحی بازی که در آن قدرتهای بزرگ مانند روسیه و چین بدیل برنامههایی که برای مهار آنها ایجاد شده بود را در آن بیابند و به نوعی غرب را وادار به خاموش کردن ماشین جنگ اسرائیل بکنند.
۶. هستهای شدن ایران.
خوب یمن مگه در دریای سرخ چه کار کرد که انگلیس آمریکا منهدم کرده دیگه غلط کاری یمن نمیکنه هم این کار را با ایرانهم می کنه
اسراییل با یک حمله از بین می رود آن هم ح مله ی زمینی با قدر تمام کشور های منطقه و ایران فقط با حمله ی زمینی ریشه ی اسرایی ل کنده می شود و همانند آمریکا که از افغا نستان فرار کرد صهیونیستها فرار خواهند کر د امروز وقت آتش بس نیست وقت حمله ی زمینی به اسراییل است اگر آتش بس شود باز صهیون یستها ریشه خواند زد آنوقت همه ی منطقه را ویران خواهن کرد نه فقط غزه و لبنان این رژیم همانطور که بازار و کشتار آمده با زو رو کشتار هم نابود خواهد شد نباید به آنها فرصتی دیگر داد
اسراییل امروز همانند قاتل ترسیده است که تا رو پا ایستاده در این منطقه کشتار خواه د کرد باید به اسراییل حمله ی زمینی شود و به ساکنانش یک ماه مهلت دهن تا سر زمینها ی اشغالی را ترک کنند چرا صهیونیست ها به غزه و لبنان حمله ی زمینی میکنند و دور بی مارستانها را میگیرن و همه جا را ریشه کن میکنند ولی مقاومت توان این کار را نداردک ه علاج ریشه کنی اسراییل برای همیشه است
حماس نباید بعداز طوفان الاقصی متکی به تو نلها واسرا باشد بلکه وقتی حمله کرد باید جنگ به شعرهای اسرائیل کشیده میشد
چرا رییس جمهور آذربایجان علی اف به هیجده هزار کودک چرخ کرده شده در غزه بدست اسراییل دلش نمی سوزد ولی خلبان آمریکا دلش به آنها می سوزد و خودش را زنده زنده می سوزاند آیا غیرت دانشجویان آمریکا که بعضی مسلمان هم نیستند به خیابان میریزند دستگیر و شکنجه میشوند بخاطر کودکان غزه غیرت و انسان بودنشان از علی اف آذر بایجان بیشتر نیست ؟آیا زنی که در ایران طلاهای خودش را به خاطر کودکان غزه به لبنان و فلسطین میبخشد غیرت دارد یا علی اف که به اسراییل کمک می کند تا بیشتر کودک بکشد لعنت خدا بر تو