در گزارش صمت درباره الگوی معدنکاری چینی مطرح شد:
آزموده را آزمودن خطاست
گفته میشود چین سالهای سال، توجه به محیطزیست را رها کرد و تنها تمرکز خود را بر توسعه اقتصادی و صنعتی گذاشت، اما از چندی پیش، در دوره ریاستجمهوری شی جین پینگ، عقلای این کشور به فکر اصلاح الگوی تولید و حل مشکلات محیطزیستی افتادند و در این راستا برای جلوگیری از آلودگی بیشتر هوای پکن و برخی دیگر از شهرها، تعداد زیادی از کارخانههایی را که نتوانستند مسیر تولید خود را عوض کنند، تعطیل کردند، زیرا هدف بزرگتری برای خود ترسیم کرده بودند و آن حفظ محیطزیست و مبارزه با آلودگی هوا بود.
آیا همین الگو میتواند راهگشای حرکت ما در مسیر توسعه صنعتی باشد؟در گزارش امروز صمت از مهدی کلاهی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اجتماعی ـ محیطزیستی و انوشیروان دلیریان، کارشناس و فعال معدن پرسیدیم این الگو چقدر میتواند کارآ باشد و جز این، چه راهکاری پیشپای توسعه معدنکاری وجود دارد؟
توسعه بهسبک چین
مهدی کلاهی ـ استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اجتماعی ـ محیطزیستی: بسیاری میگویند باتوجه به شرایط سختی که کشور در آن قرار دارد، چارهای جز این نیست که از معادن و منابع کشور استفاده کنیم.مدلی که برای این شکل از فعالیت پیشنهاد میشود، توسعه به سبک کشور چین است.این کشور سالها در پی رسیدن به پیشرفت و توسعه اقتصادی، منابع و معادن خود را موردبهرهبرداری قرار داد و با اتکا به قدرتی که در این مسیر کسب کرده، امروزه میتواند صنایعی را که آلایندگی بالایی دارند، تعطیل کند. دانسته یا نادانسته ما هم امروز در حال بهرهکشی از طبیعت هستیم و تا اینجای کار از چین الگو گرفتهایم.اما این شیوه به دلایل چندی کاملا مردود است. اول اینکه میگویند ما برای رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی نیاز به معدنکاری داریم، سخنی گزاف است. اگر آمار موجود درباره نقش معدنکاری در میزان جیدیپی را پیش چشم بگذاریم و براساس آن صحبت کنیم، مشخص است که معدن حدود یک درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است و در زمینه اشتغال هم، این آمار بیش از ۲ درصد نیست. این اعداد آنقدر بزرگ نیست که بخواهیم درباره آن صحبت کنیم و اگر اصرار بورزیم که این اعداد و ارقام قابلملاحظه است و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد، در حال خودفریبی هستیم.
هزینه و فایده
حقیقت این است که این آمار و ارقام در مقایسه با سرمایههای طبیعی که به رایگان در اختیار دنیا قرار میدهیم، در حکم هیچ است.از آنجایی که صنایع تبدیلی و فرآوری مواد معدنی را نداریم، بیشتر آنچه را از زمین استحصال میشود، بهصورت خام به دنیا صادر میکنیم یا با صرف هزینههای گزاف اقدام به فرآوری میکنیم که این فرآیند تحمیل ضرر و زیانی هنگفت به جامعه است، بنابراین نمیتوانیم ادعا کنیم که اقتصاد ما به این حوزه وابسته است.
راه یا چاه
حال برسیم به اینکه آیا ما هم میتوانیم از همان مسیر اشتباهی که چینیها طی کردهاند، برویم و بعد آن را جبران کنیم؟ پاسخ این است که این روش از اساس با منطق و عقلانیت اقتصادی همخوانی ندارد. وقتی میبینیم انتهای مسیری که یک فرد رفته چاه است، آیا باید ما هم از همان راه برویم؟
ما میتوانیم از ظرفیتهای علمی که در کشورمان موجود است، بهره ببریم تا این مشکلات را حل کنیم.بهجای اینکه راه اشتباهی را که سالهای سال پیمودهایم، به این شکل توجیه و آنقدر در این مسیر حرکت کنیم تا سرمان به سنگ بخورد، باید مسیر اصلاح شود. راههای دیگری وجود دارد و علم امروز برای هر کاری راهحلی پیدا میکند و میتوان از این روشها الگوبرداری کرد.اینکه میخواهیم رشد و پیشرفت کنیم و بعد به فکر حل مشکلات حاصل باشیم، توجیهی عقلانی نیست و برداشت نادرستی از مسیر توسعه است.
چند توصیه کاربردی
بهنظر من، نسخهپیچی درباره کلیت موضوعی، مسئلهساز است. برای مثال نمیتوان بهطورمطلق حکم داد که در تمام کشور باید معدنکاری را تعطیل کرد.اما در مجموع میتوان چند توصیه برای بهبود شرایط داشت. برای چاره این معضل، بهنظر میرسد باید در قدم اول دولت از ورود به بنگاهداری در بخش معدن منع شود و فعالیت در این حوزه را به بخش خصوصی بسپارد. در عوض، باید در نقش حاکمیتی خود قویتر ظاهر شود و استانداردهایی تعریف کند و بر این مسیر نظارت بیشتری داشته باشد.
بهتازگی در انجمن جهانی ترمیم اکوسیستم، که من هم عضوی از آن هستم، دستورالعملی تدوین شده است به نام دستورالعمل پایش و ترمیم اکوسیستمهای معدنی. به این معنی که وقتی قرار است معدنی در جایی فعالیت خود را آغاز کند، قبل، هنگام و بعد از این فعالیت؛ باید چه اقداماتی را برای ترمیم آسیبهای وارده به طبیعت انجام دهد.ایرادی ندارد که از منابعطبیعی کشورمان استفاده کنیم،اما براساس استانداردهایی مشخص و موردقبول.بنابراین دولت باید نیروی انسانی خود را تقلیل دهد و بهسمت مسئولیتهای نظارتی و حاکمیتی خود برود.قدم بعدی، شفافسازی تصمیمات است، یعنی دولت باید اجازه دهد تمام قوانین در دسترس همه باشد و رایزنی و لابیگری را بهحداقل برساند و شفافیت را آنقدر افزایش دهد که لابیگری اتفاق نیفتد.دولت باید با استفاده از زیرمجموعه وسیع خود، فعالیتهای معدنی را مرتب پایش کند و اجازه معدنکاری و توسعه فعالیت را تنها به افرادی بدهد که در این زمینه سابقه خوبی داشتهاند. بهعبارت دیگر، معدنکار بهطورحتم باید معدن قبلی را به بهترین نحو، تحویل طبیعت و جامعه بدهد و نتایج کار وی، مورد پایش و سنجش قرار گیرد و اگر نتیجه کار مثبت بود، اجازه ادامه فعالیت پیدا کند. این کار سختی نیست و مدلهای آن در کشورهای پیشرفته وجود دارد.
اختراع دوباره چرخ
ما رویکرد، روش و توانایی انجام این کار را داریم، اما آنچه در این میان مغفول مانده «خواستن» است. اگر این بخش نادیده گرفتهشده را هم اضافه کنیم، میتوانیم معادن را بهسویی حرکت دهیم که کنش محیطزیستی داشته باشند. باید قبول کنیم که تحربیات اشتباه را ادامه ندهیم؛ نه تجربیات اشتباه داخلی و نه خارجی.باید با این دیدگاه که حالا خراب میکنیم و فردا دیگری میآید و آن را درست میکند، مقابله کنیم. همین الان هم در این حوزه با تاخیر روبهرو هستیم. اگر قرار بود اشتباهات قبلی مرتب تکرار شود، باید هر روز چرخ را از نو اختراع میکردیم. علم از تجربه دیگران در راستای تصحیح و اصلاح مسیر خود استفاده کرده است و ما هم در معدنکاری باید از تجربه دیگران استفاده کنیم.اگر بتوانیم همین امروز قدم در این مسیر بگذاریم تا معادن بتوانند کنش محیطزیستی داشته باشند، مطمئن هستم که بخش خصوصی هم در کنار مردم میایستد.اما چرخدندههای این سازکار باید با هم چفت شوند که یک تسهیلگر نیاز دارد و دانشگاه میتواند تسهیلگر این ارتباطات باشد و دولت فقط در جایگاه نظارتی قرارگیرد. به این ترتیب، همانطور که پیش از این هم اشاره شد، بخش خصوصی هم باید براساس فرآیندهایی که هم عادلانه است و تعریفشده، وارد این مزایدهها شود و بعد مورد رصد و پایش قرار گیرد و اگر امتیاز مطلوب را کسب کند، میتواند کار بعدی خود را آغاز کند.
در آستانه برنامه هفتم
انوشیروان دلیریان ـ کارشناس و فعال معدنی: نظام حاکم بر دنیا دادوستد است. باید چیزی را از دست داد تا در ازای آن، چیزی را دریافت کرد، اما کاری منطقی و عقلانی است که نفع آن بیشتر از ضررش باشد.در ارتباط با بخش و بدنه اصلی صنعت باید بگوییم صنایع انرژیبر زیادی داریم که تاثیرات منفی فزایندهای بر جو و اتمسفر دارند و باید فکر اساسی به حال آنها کنیم و امروز که در آستانه کلید خوردن برنامه هفتم توسعه هستیم، جا دارد به این موضوع بیشتر توجه کنیم تا بیش از این به بیراهه نرویم.معدنکاری بهواسطه فرآیند ذاتی خود، رابطه چندان حسنهای با محیطزیست ندارد و کشور ما هم در استخراج و فرآوری از روشهای مستهلک و دانش قدیمی استفاده میکند که نشأتگرفته از تحریمها است.
زیان انباشته فعالیتها
درباره اینکه تحریمها چه آسیبی به توسعه معدنکاری و حفظ محیطزیست وارد کرده است، به ذکر مثالی بسنده میکنم. معادن روباز یکی از انواع این حوزه فعالیت است و در این نوع از معادن بزرگترین نقش را ماشینآلات معدنی ایفا میکنند.عمر متوسط ناوگان ماشینآلات معدنی ما بهعلت تحریمها و ناتوانی در تولید داخلی به ۱۵ تا ۲۵ سال رسیده است، در حالی که عمر مفید ماشینآلات معدنی در دنیا در نهایت ۳ تا ۵ سال است و بعد از آن اسقاط میشود. به این ترتیب، در کشور ما چیزی بیش از ۵ تا ۸ برابر از یک ماشین استفاده و همین باعث ایجاد آلایندگی و تولید دیاکسیدکربن بیشتر میشود.
بههمین دلیل، اگر بخواهیم بهسوی عمل به قواعد بینالمللی و کاهش تولید کربن برویم، باید هزینه بیشتری تقبل کنیم. بهعبارت دیگر، تحریمها باعث شده که نسبت هزینه و فایده فعالیتها توازن خود را از دست بدهد و در بعضی مواقع با زیان انباشته، کاری را پیش ببریم که این از منطق به دور است.
باید راهی یافت
در بخش فرآوری مواد معدنی که فعالیتهای پاییندستی معدن بهشمار میرود و همینطور در سایر موارد و کشاورزی هم با این مشکل روبهرو هستیم. در زمینه صنعت خودرو هم وضع بههمین منوال است.صنایع خودروسازی دنیا بهسوی تولید اتومبیلهای پلاگین و هیبریدی در حرکت است، اما ما هنوز بهدنبال این هستیم که ببینیم که چرا خودروی تولیدی ما در هر ۱۰۰ کیلومتر، بالای ۹ الی ۱۰ لیتر بنزین مصرف میکند. بسیار خوب است که ما به تکنولوژی تولید خودرو دسترسی پیدا کردهایم و هیچکسی این را نفی نمیکند، اما اگر هزینهای که بابت آن میکنیم، بیش از سودی است که بهدست میآید، در عمل کاری غیراقتصادی و غیرمنطقی است و هزینه زیادی به صنعت و کشور تحمیل میشود.
باید راهحلی پیدا کنیم. نمیتوانیم در دنیای امروزی در انزوا بمانیم و در عین حال بخواهیم از علم و تکنولوژی روز برخوردار شویم، البته شاید بتوانیم به خیلی از این علوم دسترسی پیدا کنیم، اما در بسیاری از موارد هم مصداق «ساختن چرخ از نو» است.در زمینه کربن صفر یا کربنزدایی هم باید به همین سو برویم و ببینیم که ما چه کرده و به چه دستاوردهایی رسیدهایم و کشور همسایه یا اروپاییان چه کردهاند دستاوردشان چیست؟ این گردش اطلاعات و دانش راهی ندارد، جز اینکه مسئله تحریمها را رفع کنیم.تحریم در ابتدا اقتصاد را هدف قرار میدهد و در درازمدت، موضوعات حیاتی و زیستمحیطی را هدف قرار میدهد و باید هرچه زودتر، فکر عاجلی در راستای رفع تحریم و ارتباط موثر با دنیای بیرون داشته باشیم.
سخن پایانی
بیش از ۲ دهه است که تلاش زیادی برای آشتی دادن معدنکاری با محیطزیست انجام شده و به این منظور، پروتکلها و استانداردهای خاصی برای فعالیتهایی که منجر به انتشار آلایندهها میشود، در نظر گرفته و اقدامات موثری انجام شده است، اما کشور ما در ابتدای راه است و هنوز ضابطه و قانونی برای توجه به این موضوع وجود ندارد و هر سال تبعات این بیتوجهی بیشتر و بیشتر میشود. در این زمینه، ابتکار عمل در اختیار دولت است و تا زمانی که در قوانین بالادستی، ضوابط ویژهای برای این کار در نظر گرفته نشود، انتظار نمیرود که شرکتهای بخش خصوصی اقدامی خودجوش انجام دهند.
ارسال نظر