وقوع بزرگترین رویداد ورزشی؛ کودتایی برای مرگ یا ...؟
آیندگان از ۱۸ آوریل ۲۰۲۱ به عنوان روزی بیهمتا در تاریخ فوتبال یاد خواهند کرد.
آن دسته از هوادارانی که هفته گذشته به تماشای مسابقه تیم محبوب خود در لیگ قهرمانان اروپا نشسته بودند، متوجه نبودند که این آخرین حضور آنها در میدانی به نام لیگ قهرمانان اروپا خواهد بود.
بامداد سی ام فروردین ۱۴۰۰ خبری به سرعت تمامی رسانههای دنیا اعم از ورزشی، سیاسی و اجتماعی را در نوردید. جنبشی که از روز قبل شدت گرفته بود، به یک باره رنگ و بوی واقعیت به خود گرفت و ۱۲ باشگاه بزرگ اروپایی، خبر از تأسیس تورنمنت جدیدی به نام سوپر لیگ اروپا دادند. پس از آن بیانیهها یکی پس از دیگری صادر شدند؛ از یک طرف فلورنتینو پرز به عنوان چهره اصلی پشت این تحولات، مدعی بود که این طرح به نفع فوتبال است و عده دیگری در موافقت با یوفا و فیفا در مردود دانستن چنین طرحی، از آن به عنوان «مرگ فوتبال» یاد کردند. اما دیگر کار از کار گذشته بود؛ این ۱۲ باشگاه حالا حکم خوارجی را دارند که به همتایان خود پشت کردند تا به منفعت مالی بیشتری برسند.
به نظر من این پدیده، بیشباهت با انقلاب شکوهمند سال ۱۶۸۸ انگلستان نیست؛ انقلابی که در تاریخ از آن با عناوین دیگری همچون «انقلاب بدون خونریزی» یا «انقلاب آرام» نیز یاد میشود. انقلابی که سرچشمه آن نیز انحصار قدرت در دست یک نهاد (پادشاهی) و پرداخت مالیاتهای سنگین به آن بود. این انقلاب موجب تقویت روحیه سرمایه داری در انگلستان شد و نظام فئودالی حاکم بر این کشور را سرنگون کرد. نتیجه این انقلاب به قدرت رسیدن سرمایه داران و ورشکست شدن بسیاری از خرده مالکان بود که یک شکاف طبقاتی عظیم در سطح جامعه انگلستان پدید آورد.
بی توجهی به باشگاههای کوچک تر در این طرح، نشان از یک خودخواهی بزرگ در بین نخبههای فوتبال دارد که اگر کمی جدی تر به قضیه نگاه کنیم، همچون اجرایی کردن «تیلوریسم» در سطح فوتبال خواهد بود. عواقب اجرای این طرح به حدی جدی است که میتواند بیش از پیش به شکل گیری یک دو گانه «فوتبال والا - فوتبال عوام» در درون این ورزش محبوب بیانجامد. همان طور که در شعار این رقابت جدید مشهود است «بهترین باشگاه ها، بهترین بازیکنان، هر هفته»، سوپر لیگ نماد مرغوبترین نوع فوتبال معرفی میشود و به جوهره این ورزش بدل میگردد. گویی نوعی تفکیک بین آثار اصیل ادبی و آثار جعلی پدیده آمده باشد.
تشکیل سوپر لیگ چه تبعاتی برای فوتبال به همراه دارد؟
در وهله اول، تهدیدات یوفا و فیفا میتواند (یا میخواهد) یک عامل بازدارنده باشد؛ با این حال این کفه ترازو آنقدر به سمت این ۱۲ باشگاه سنگینی میکند که به سختی میتوان پایانی را متصور شد که به ضرر آنها باشد. حتی اگر کنار گذاشتن این باشگاهها و بازیکنان شان از لیگهای داخلی و مسابقات معتبر بینالمللی همچون جام جهانی در میان باشد، باز هم طرفی که در این قضیه بیشتر متضرر خواهد شد، خود لیگهای داخلی و فیفا خواهند بود.
نکته دیگر این که چنین انقلابی از درون فوتبال که به ظاهر قصد دارد مدیریت فوتبال را از دست یوفا بگیرد و به خود باشگاهها بسپارد، ضربه بزرگی به اقتدار کنفدراسیون فوتبال اروپا و حتی فیفا وارد خواهد کرد که همان طور که مینو رایولا چند ماه قبل پیشبینی کرده بود، میتواند وجود این نهادها را با تشکیلات فعلی به خطر بیاندازد. این حرکت با وجود جنبههای مثبتی که دارد (به خصوص اگر فساد کلان سالهای اخیر در یوفا و فیفا را به یاد آوریم)، ظرفیت این را هم دارد که زد و بندهای میان باشگاهها در پشت پرده برای رسیدن به هدف اصلی که همان افزایش منافع اقتصادی باشد را موجب شود.
اما به نظر میرسد حتی اگر یوفا و فیفا موجودیت سوپر لیگ اروپا را بپذیرند، روابط سایر باشگاهها با موسسان این تورنمنت نو ظهور تیره و تار خواهد بود. چنین چیزی میتواند روی تعاملات بین باشگاههای حاضر در سوپر لیگ و آن هایی که در آن حضور ندارند، تاثیرگذار باشد. حتی اگر در این میان «تحریمی» در کار نباشد، میتوان انتظار داشت که نرخ درخواستی باشگاههای خارج از دایره سوپر لیگ برای بازیکنان خود، چندین برابر بیشتر از مشتریانی باشد که در سوپر لیگ عضویت ندارند. به عبارت دیگر سایه «دیگری بودن» همواره روی این ۱۲ باشگاه و آن هایی که به این جمع میپیوندند، سنگینی خواهد کرد.
عامل مهم دیگر در این قضیه، مسئله استقبال عموم از این طرح است. ارقامی که پیرامون بهدست گرفتن حق پخش این مسابقات مطرح شده اند، واقعا هوش از سر میبرد. با وجود تمامی جبهه گیریهای فعلی، تصور نگارشگر این است که در نهایت سران این سوپر لیگ به خواستههای اقتصادی خود میرسند. فوتبال آنقدر با صنعت سرگرمی در آمیخته است که حتی اگر به نرخ افت فاحش درآمد لیگهای محلی باشد، سوپر لیگ قادر خواهد بود به لطف مدیرانی که هر کدام آنها از سرمایه داران به نام دنیا هستند، به محبوبیت و درآمد مد نظر خود برسد.
به هر حال تحلیل کردن اتفاقی که در فوتبال قاره سبز رخ داده است، اصلا آسان نیست. همان گونه که اظهار نظرهای رجال سیاسی در این راستا نشان داد، این حرکت فراتر از سطح ورزش است و به سطوح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز بسط پیدا میکند. اگر بگوییم منازعه قدرت بین موسسان سوپر لیگ و یوفا تا ماهها و حتی سالها ادامه خواهد داشت، بیراه نگفتهایم. عدهای معتقد هستند این مقاومت اولیه در تغییر، ریشه در ذات ما انسانها دارد و در نهایت فرمت جدید فوتبال مورد پذیرش همگان قرار خواهد گرفت. باید منتظر ماند و دید که تبعات بلند مدت این تصمیم، چه تاثیری روی «بازی زیبا» خواهد داشت.
ارسال نظر