بازگشت آقای متفاوت به فوتبال ایران
انتخاب مهدی مهدویکیا به عنوان سرمربی تیم امید، اتفاقی مثبت و گامی رو به جلو به نظر میرسد. امیدواریم این فقط یک «نمایش» نباشد و همکاری دوطرف به جاهای خوبی برسد. ستاره سابق پرسپولیس، هامبورگ و تیم ملی از چند جهت چهرهای متفاوت در فوتبال ایران به شمار میرود؛ تفاوتهایی که این انتخاب را دلپذیرتر میکند.
فدراسیون فوتبال طی دوران نهچندان طولانی حضور مدیران جدید، عزل و نصبهای زیادی را تجربه کرده که خیلی از آنها بهشدت بحثبرانگیز بودهاند. بعضی مواقع هم که حس میشده انتخاب درستی صورت گرفته، فرد مورد نظر خیلی سریع عطای کار را به لقایش بخشیده و رفته. موج بزرگ استعفاها در چندماه گذشته، همین مسئله را نشان میدهد. همه اینها یعنی حتی اگر خبر ظاهرا خوبی هم از فدراسیون شنیدیم، باید مدتی منتظر بمانیم و نتیجه کار را ببینیم. هماکنون اما انتخاب مهدی مهدویکیا به عنوان سرمربی تیم امید، اتفاقی مثبت و گامی رو به جلو به نظر میرسد. امیدواریم این فقط یک «نمایش» نباشد و همکاری دوطرف به جاهای خوبی برسد. ستاره سابق پرسپولیس، هامبورگ و تیم ملی از چند جهت چهرهای متفاوت در فوتبال ایران به شمار میرود؛ تفاوتهایی که این انتخاب را دلپذیرتر میکند.
۱. مهدویکیا بر خلاف بسیاری از دیگر ستارگان فوتبال ایران، برای مربیگری هول نبود و عجله به خرج نداد. او از نخستین روزهای بازنشستگیاش میتوانست روی نیمکت تیمهای لیگ برتری بنشیند اما وسوسههای شغلی، رسانهای و حتی مالی چنین پیشنهادهایی را پس زد تا کارش را درست و اصولی پیش ببرد. کیا مدتی در هامبورگ کارآموزی کرد و رفت سراغ فوتبال پایه؛ بخشی که خیلی به آن علاقهمند است. فکر میکنید از این آدمها در فوتبال ایران چند تا داریم؟ بنابراین اگر او واقعا قبول کند هدایت تیم امید را بهعنوان نخستین تجربه دوران مربیگریاش بپذیرد، اتفاق مهمی رخ داده است.
۲. به دلایلی که در بند بالا اشاره شد، مهدی مهدویکیا میتواند انتخاب بسیار خوبی برای تیم امید باشد. او با چم و خم کار در فوتبال پایه آشناست و این سالها به خاطر حضور در آکادمی کیا و درگیری با مسابقات ردههای مختلف سنی، حتما چیزهایی به چشم دیده که بقیه ندیدهاند. او استعدادها را میشناسد و از این جهت با مربیان پیشین تیم امید فرق میکند. تصور کنید در دورهای سرمربیگری این تیم را به فرهاد مجیدی داده بودند؛ کسی که زمانی در تلویزیون گفته بود علیرضا جهانبخش، مهمترین استعداد آن سالهای فوتبال ایران را نمیشناسد! خب، طبیعی است که این انتخاب با آن انتخاب فرق داشته باشد. لااقل روی کاغذ به نظر میرسد کیا شانس بیشتری برای موفقیت در تیم امید داشته باشد.
۳. مهدویکیا در رقابت انتخابی برای رسیدن به فدراسیون فوتبال، در جناح مخالف تیم پیروز قرار داشت و بهنوعی رقیب مدیران فعلی تلقی میشود. او به عنوان نایبرئیس انتخابی علی کریمی، کنار جادوگر در اتفاقی حزنانگیز فقط ۹ رأی بهدست آورد. در مورد کم و کیف ماجرا در آن زمان به اندازه کافی حرف زده شده و تکرار آن مطالب سود چندانی ندارد. در چنین شرایطی برگزیدن فردی از جناح مخالف برای سرمربیگری در تیم امید، اتفاق جالب توجهی است و میتواند مصداق کامل تلاش برای شایستهسالاری باشد؛ چیزی که این روزها در کشور بسیار کم داریم. میدانیم که کیا اهل لابی و باج دادن نیست، بنابراین حضور احتمالی او در نهایت سلامت اتفاق میافتد و میتواند حادثه خوبی باشد.
۴. چندین دهه است که پشتوانهسازی در تیم امید را فدای صعود به المپیک کردهایم و به هیچکدام هم نرسیدهایم! یعنی نه به اندازه کافی بازیکن ساختهایم، نه راهی المپیک شدهایم. با حضور احتمالی کیا اما میتوان امیدوار بود این رویه اصلاح شود. طبیعتا او به خاطر علایق و تجربیاتش، دنبال دستچینکردن بهترین ستارههای زیر ۲۳ سال لیگ نخواهد بود و اولویت را به بازیکنان کمسالتر و گمنامتر میدهد. بنابراین هم تیم بهتری برای فردای فوتبال ایران ساخته میشود و هم برنامههای آمادهسازی تیم امید تداخل کمتری با تقویم لیگ پیدا میکند. سال گذشته ۱۰ بازیکن آکادمی کیا به تیم ملی نوجوانان دعوت شدند و این مسئله نشان میدهد آنجا مسیر درستی طی شده؛ مسیری که شاید با انتخاب مهدویکیا به عنوان سرمربی تیم امید، اینجا هم تکرار شود.
ارسال نظر