|
کدخبر: 18529

سرمقاله

مدیریت بوفالویی

ناصر بزرگمهر-مدیرمسئول
در کتاب پرواز بوفالوها(‌flight of the buffalo) نوشته «جین بلاسکو» که مورد توجه بسیاری از اهل خرد و افراد دل‌نگرانی چون من در حوزه مدیریت قرار گرفته است، سازمان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱- سازمان‌های بوفالویی ۲- سازمان‌های غازی و بعد ویژگی‌های بوفالوها را چنین تعریف می‌کند: -آنها به یک مدیر وفادارند و تابع او هستند. -درست همان کاری را می‌کنند که به آنها دستور داده شده است. -هرگز سوال نمی‌کنند و فقط پیروی می‌کنند. -منتظر دستور می‌شوند و هیچ کاری نمی‌کنند. -هیچ‌کس جای دیگری را پر نمی‌کند و مسئولیت نمی‌پذیرد. اما ویژگی غازها این‌چنین است: -هر غاز به هنگام پرواز دسته‌جمعی، احساس مسئولیت می‌کند. -هر غاز پیروی محض نمی‌کند و وضع خود را در راه می‌سنجد و تصمیم می‌گیرد. -هر غاز مسیر پرواز گروه را می‌داند. -مدیریت و جلودار بودن، نوبتی است. -هر غاز مدتی در نوک پرواز بودن و هدایت گروه را خود انتخاب می‌کند. -همه غازها به پذیرش مسئولیت و جلودار بودن و مدیریت تمایل دارند. -غازها در طول پرواز مراقب یکدیگر هستند. -اگر غازها مسیری را گروهی بپیمایند ۷۰ درصد بیشتر از مسافتی را که انفرادی می‌توانند طی کنند، می‌پیمایند. بلاسکو می‌گوید: وقتی از همکاری و پرواز گروهی و مشارکتی غازها آگاه شدم و راز کامیابی این نظام را کشف کردم، به داخل شرکت خود برگشتم و به همه همکارانم دستور پرواز دادم و از آنها خواستم که از امروز غازهایی باشند که هم خود از پروازشان لذت ببرند و هم من سازمان کمال‌یافته‌تر و آسوده‌تری را اداره کنم. من به آنها اختیار و آزادی پرواز دادم و گفتم پرواز کنید؛ غافل از اینکه بوفالوها نمی‌توانند پرواز کنند. به خود گفتم بلاسکو سازمان تو، یک سازمان بوفالویی است. مگر تو همیشه این‌طور نمی‌خواستی که همکارانی مطیع و فرمانبردار داشته باشی که به‌دست و دهان تو نگاه کنند؟ پس اگر حالا غیر از این می‌خواهی، خودت اول باید تغییر کنی؛ اینجا بود که آن حقیقت تلخ یک بار دیگر در گوش من صدا کرد که: من مدیر باید تغییر کنم، من باید بوفالوها را به غاز تبدیل کنم، طبیعت آنها را تغییر دهم، با آموزش و پرورش، رشد، انگیزش، روحیه، اختیار، مسئولیت، اعتماد و... پرواز نکردن بوفالوها حقیقت تلخی است که همه روزه در اغلب سازمان‌ها با آن برخورد می‌کنیم. حالا سوال از همه مدیران سازمان‌ها این است که دوست دارید گله‌ای بوفالو داشته باشید یا دسته‌ای غاز؟ و کارکنان شما دوست دارند عضو کدام گروه باشند؟ بوفالوها حیوانات جالبی هستند و همگی به‌ظاهر وفادارند و آنچه را که به آنها گفته می‌شود، دقیق انجام می‌دهند و این وفاداری همان چیزی است که خیلی از مدیران در سازمان‌ها به دنبال آن هستند و در نوع خود هم بسیار ارزشمند است. اما از ویژگی‌های دیگر بوفالوها این است که سوال نمی‌کنند و فقط دنباله‌روی می‌کنند و تا زمانی که چیزی به آنها گفته نشده حرکتی نخواهند کرد. آنها در گوشه‌ای می‌ایستند، انتظار می‌کشند و منتظر دستورات هستند. این رفتارها خلاقیت سازمانی را از بین می‌برد. آنها درست مانند افراد بسیاری هستند که در سازمان‌ها همیشه منتظر دریافت دستورات می‌مانند و توجه ندارند که با این انتظارات چه فرصت‌هایی را از دست می‌دهند. این سازمان‌ها یا کارکنان، عاقبت مانند بوفالوها به کنسرو تبدیل و خورده شده و از صحنه رقابت سازمان‌های مشابه حذف می‌شوند. اما غازها پرندگان جالبی هستند و هر غاز می‌داند که باید به همان‌جایی برود که دسته غازها قصد سفر به آنجا را دارد؛ جایی که غاز پیشرو به سبب وزش باد در مسیر حرکت، زودتر از دیگران خسته می‌شود به عقب دسته بازمی‌گردد و غاز دیگری از بخش میانی دسته جای او را می‌گیرد و در نوک دسته V شکل غازها پرواز می‌کند. این بدان معناست که هر غاز دقیق می‌داند که دسته غازها به کجا می‌روند درحالی‌که متاسفانه در بیشتر سازمان‌ها کارکنان نمی‌دانند سازمان‌شان به کجا می‌رود. و آیا هر کارمندی همواره آماده است تا در صورت ضرورت گام پیش نهد و مسئولیت جلوداری را بپذیرد؟ غازها نسبت به وضعیت یکدیگر حساس هستند. آیا کارکنان شما هم در سازمان‌تان چنین حسی دارند؟ در سازمان‌هایی که مدیریت آنها به سبک غازی است، مدیران تلاش می‌کنند اهداف استراتژیک را نهادینه کنند تا افراد سازمان همچون غازها، دارای روحیه تعاون و همکاری با یکدیگر بوده و تمایل زیادی به پذیرش مسئولیت داشته باشند. کارمندان در چنین سازمان‌هایی از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و برای گرفتن تصمیمات درست، ابتدا فکر و بعد عمل می‌کنند و برای رسیدن به هدف، دست به هر کاری می‌زنند. این افراد به انجام کارهای گروهی و مشارکتی بسیار علاقه‌مندند و موفقیت خود را در موفقیت سازمان می‌یابند. اما در شیوه مدیریت بوفالویی همه اعضای سازمان منتظر هستند تا دستوری از مقامات ارشد سازمان داده شود و آنها بدون هیچ مطالعه و بررسی اطاعت کنند و همین موضوع قدرت خلاقیت و نوآوری را از آنها می‌گیرد. مشارکت نکردن و تصمیم‌گیر نبودن افراد در سازمان‌های بوفالویی سبب می‌شود تا واحدهای مختلف سازمانی به صورت کاملا جزیره‌ای عمل کنند و همیشه اهداف استراتژیک سازمان را زیر سوال می‌برند. امروزه با توجه به محیط رقابتی و پر از تغییر، دیگر شیوه مدیریت بوفالویی که ویژه سازمان‌های سنتی و رو به زوال است، کارساز نیست. بنابراین، هدف اصلی و نهایی یک سازمان نوین و موفق در این جهان رقابتی، باید فاصله‌گیری از مدیریت بوفالویی و حرکت به سمت مدیریت غازی باشد. بر این اساس، سازمان‌ها و مدیران ارشد باید به جای قیچی کردن بال‌های کارکنان، اجازه پرواز کردن را به آنها بدهند چراکه رمز موفقیت سازمان‌های امروزی، ایجاد و پذیرش نوآوری و خلاقیت در سایه همفکری و مشارکت همه‌جانبه کارکنان با یکدیگر است، نه اطاعت محض و بدون چون‌وچرای کارکنان از مافوق.

ارسال نظر

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    سایر رسانه ها