مدیریت خطر و ریزش کوه
ناصر بزرگمهر/ مدیر مسئول
در طول عمر، هروقت تابلوی خطر ریزش کوه در جادههای کوهستانی را میبینم، به معنای این تابلو فکر میکنم. تابلو میگوید احتمال سقوط بهمن و یا صخرهای بزرگ و یا سنگریزههای کوچک در چندصدمتری شما، خب چه باید کرد؟ مسافر و راننده باید چه اقدامی کنند؟ بایستند و مسیر آمده را برگردند؟ یا پا را روی پدال بیشتر بفشارند؟ و یا آهستهتر و بیصدا از گردنهها عبور کنند؟ اصلاً این تابلو باشد یا نباشد چه فرقی میکند؟ به نظر من این تابلو در میان علائم راهنمایی و رانندگی خیلی بیربط است، یا حداقل رانندگان هیچ کاری در مقابل اینگونه علائم راهنمایی و رانندگی از دستشان برنمیآید، مسئول این علائم مردم نیستند، وزارت راه است، بهجای نصب این تابلوها باید جادهها را ایمن کنند، کوه را بتراشند، حفاظ نصب کنند، سقف بزنند و تونل ایجاد کنند، نه آنکه شصت هفتاد سال از ایجاد یک جاده کوهستانی بگذرد و همچنان تابلوی راهنمایی و رانندگی سرافراز باقی مانده باشد که در پشت این گردنه، احتمال سقوط سنگ و صخره و برف و بهمن است. خب چکار کنیم؟ گاهی فکر میکنم همین جاده چالوس و هراز خودمان را اگر در این ۴۰ سالی که گذشت، روزی ۱۰ متر درست میکردند، امروز کار تعمیرات آن به پایان رسیده بود و حداقل ۱۵۰ کیلومتر جاده عریض و چندبانده داشتیم، این جادههای کوهستانی را باید فقط با بولدوزر و دینامیت کمی عریضتر کرد، این سادهترین شکلی است که مردم از وزارت راه انتظار دارند، همین امروز هم دیر نیست، میتوان در یک طرح جهادی و در راستای اقتصاد مقاومتی با بسیج بولدوزر و کامیون و دینامیت و عقل چند مهندس جوان، از تلف شدن میلیونها ساعت وقت مردم و هدر رفتن میلیونها لیتر بنزین در ترافیک این جادهها جلوگیری کرد، جادههای هراز و چالوس با حداقل امکانات در ۷۰ سال قبل و برای تعداد محدودی اتومبیل ساخته شد و باعث شرمندگی دهها دولتی است که در این سالها آمده و رفتهاند و هنوز یک تونل و یا جاده جدید نساختهاند، داستان بزرگراه شمال یا همین ادامه بزرگراه همت یا عریضکردن چند کیلومتر اتوبان کرج که هرکدام آینه عبرت است، طرحهای بهتر و ساخت بزرگراه هم پیشکش وزارت راه بماند! این وزارت راه در کار خودش هم سالهاست که مانده بود، حالا شهرسازی هم در کنارش قرار گرفته و لابد میخواست در دولت معجزه، معجزهای بکند، هرچند از زمان ادغام نیز چند دولت آمدند و رفتند و نتیجهای هنوز دیده نشده است. داستان شهرسازی و مسکن مهر و موارد دیگر هم که خودش یک رمان است و صدها مقاله میطلبد. بعد از جنگ جهانی دوم، آلمان برای ۲ سال همه بودجه مملکت را به وزارت راه سپرد، تنها پول و خزانه دولت نبود که به این وزارتخانه سپرده شد بلکه مثل انقلاب فرهنگی ما، بسیاری از پروژهها و حتی گویا مدارس و دانشگاهها تعطیل و کارکنان مازاد بیشتر وزارتخانهها مأمور شدند تا در یک اقدام انقلابی همه جادههای آلمان بازسازی و نوسازی شوند، جادهسازی مهمترین دستور کار دولت آلمان شد، با این اعتقاد که جادهها رگهای بدن کشور هستند، جادههای اصلی شریانهای حیاتی جامعه بهشمار میروند، سرخرگها و سیاهرگها بزرگراههای جریانساز اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خواهند بود، شهرهای بزرگ باید با اتوبان و قطار بههم وصل شوند، همه نقاط بدن کشور به جریان خون نیاز دارند، جادههای کوچک و بزرگ براساس نیاز مویرگی به حیات اقتصادی کشور کمک میکنند، شبکه جادهای یعنی پویایی اقتصاد، یعنی صرفهجویی در سوخت و بنزین و گازوئیل، یعنی آمدن گردشگر و رونق گردشگری، یعنی ارتباطات آسان برای مردم، یعنی جلوگیری از سیل مهاجرت به شهرهای بزرگ، یعنی حفظ محیطزیست یک کشور، یعنی کشتهنشدن مردم در جادهها، یعنی جلوگیری از تصادفها و هدر نرفتن جان و مال شهروندان، یعنی سرازیر شدن ثروت به جیب مردم، یعنی صدها تعریف دیگر. جادهسازی مهمترین وظیفه دولتهاست که ۴۰ سال از آن غفلت شده است، افتتاح هر از چندی یک بزرگراه و اعلام آن نشانه کار و تلاش و خدمت کردن نیست، این سرزمین بیش از این حرفها ثروت و دانش داشته، مشکل ما همیشه مدیریتی است، امیدوارم در دولت تدبیر و امید، جناب رئیسجمهور ارجمند فکری کنند. این ۴ سال هم میگذرد، آقای روحانی بگذارید تحول در جادههای کشور را به نام شما ثبت کنند. براساس آمار ناجا در سال حدود ۲۴ هزار نفر در جادههای کشور جان خود را از دست میدهند، میلیونها لیتر بنزین، این سرمایه ملی دود میشود. وقتیکه میگویند طلا است بههدر میرود، مردم در ترافیکها بیمار و عصبی میشوند، اقتصاد کند است، محصولات بهموقع جابهجا نمیشوند، کشاورزی ضرر میکند و دهها نکته مهم دیگر که خود بهتر میدانید. من هیچ مسئولی را در وزارت راه از نزدیک نمیشناسم، اما همین چند روز قبل وزیر محترم راه از مشکلات و کمبودهای شبکه ریلی بنادر گفته بود و صدای اعتراضش بلند شده بود، درظاهر یکی هم نبوده که به ایشان بهعنوان بالاترین مسئول و متولی شبکه ریلی و جادهای بگوید شما به چه کسی اعتراض میکنید؟ مگر دولتمردان خودشان حق اعتراض دارند؟ همهچیز که دست شماست، تعیین معاونان و مدیران و تخصیص بودجه و غیره که به عهده شما عالیجنابان است، برای چه اعتراض میکنید؟ کمی فکر کنید و کمی کار کنید، همین و بس.
ارسال نظر