آقای رئیسجمهوری باران رحمت خداست، زحمت حاصل مدیریت غلط است
ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول
گنجشک با خدا قهر بود؛ روزها گذشت و گنجشگ با خدا حرف نزد و هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا میگرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اینگونه میگفت: میآید؛ من تنها گوشی هستم که غصههایش را میشنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخهای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لبهایش دوختند. گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیهایم بود و سرپناه بیکسیام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بیموقع چه بود؟ این سیل چه خاصیتی داشت؟ چه میخواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغض راه کلامش را بست.
سکوتی عرش را فراگرفت.
فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانهات بود، باد را گفتم تا توفانی راه بیندازد و لانهات را واژگون کند و سیلی بیاید مار را با خود ببرد و آنگاه تو از کمین مار پر گشودی و خود و فرزندانت نجات پیدا کردید.
گنجشگ خیره در خداییِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که بهواسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.
ناگاه چیزی درونش فرو ریخت، هایهای گریههایش ملکوت خدا را پر کرد.
اگر معتقد باشیم «به نام او که هرچه بخواهد همان میشود»، باید به طبیعت احترام بگذاریم.
باید در فرهنگ سرزمینمان و ژست فرهنگی داشتن و ادعای تمدن چندهزارساله تجدیدنظر کنیم.
باید آموزش را از کودکی و دبستان و کتابهای درسی دوباره آغاز کنیم.
باید رسانههای رسمی مانند رادیو و تلویزیون دست از لجبازی بردارند و به فرهنگسازی و اخلاقمداری کمک کنند.
باید همه هنرهای تاثیرگذار مانند سینما، سریال و تئاتر به مردم فرهنگ جدید انسانیت را یاد بدهند.
باید باور کنیم که رودخانهها خانه رود هستند و اگر در حریم آنها خانه بسازیم و آشغال بریزیم، یک روز تجاوز به حریم خود را تلافی و خانه ما را خراب میکنند.
اگر به حریم جنگلها تجاوز و درختان را بیدلیل و با دلیل قطع و آنها را خشک کنیم، یک روز خانه ما را به آتش خواهند کشید.
به قول دوست عزیزی که میگفت شما که در طبیعت آشغال میریزید و با روشن کردن آتش، جنگلی را نابود میکنید، لطف کنید موقع زلزله و سیل و بلایای طبیعی، ادای آدم خوبها را درنیاورید و به کسی تسلیت نگویید، زیرا خود شما دلیل این مصیبت هستید.
باید از نابودی کوه و کوهستان و خانهسازیهای غیرمجاز در بلندیهای طبیعت دست برداریم.
بله، اگر حریم دریا را رعایت نکنیم، دریاها، کشتی ما را در توفان خود درهم خواهند پیچید.
باید باور کنیم که طبیعت هم مثل آدمی رفتار میکند.
وقتی کسی یا چیزی به حریم انسانها، به حریم ما، به خانه ما، به خانواده ما، تجاوز و بیادبی کند، آیا به مقابله با او برنمیخیزیم؟
باران بدون شک رحمت خداوندی است، زحمت آن بر گردن خود مردمی است که به حریم طبیعت تجاوز میکنند و برای منافع شخصی از هیچ چیز رویگردان نیستند، بر گردن دولتی است که اجازه ساختوساز بیرویه را صادر میکند، بر گردن شهرداریها و جنگلداری و منابع طبیعی است که مجوزهایشان با پول خرید و فروش میشوند.
نباید سیل بیکفایتی مدیران کوتوله را گردن خداوند و طبیعت انداخت.
ابر اگر از قبله خیزد، سخت باران میشود
شاه اگر عادل نباشد ملک ویران میشود
یک نصیحت با تو میگویم به کس ظاهر مکن
خانه نزدیک دریا زود ویران میشود
انسانها تنها موجودات روی زمین هستند که از یک طرف ادعا میکنند، خداباور هستند و خدا را به شکلهای گوناگون در مذاهب گوناگون باور دارند، اما از طرف دیگر تنها موجوداتی هستند که در برابر حوادث، طوری رفتار میکنند که انگار خدایی وجود ندارد.
وقتی هر روز چند بار تکرار میکنیم، به نام خدایی که رحمان و رحیم است، چرا باور نمیکنیم که توفان آمده است تا مار بزرگتری به خانه و کاشانه نزند؟ اما این بهمعنای آن نیست که کنار جوی بنشینیم و گذر عمر ببینیم و از عقلی که خداوند برای جلوگیری از حوادث در اختیارمان گذاشته، بهره نبریم.
آقای رئیسجمهوری
ما به مردم توصیه میکنیم که به رحمت خداوند اعتقاد بیشتری داشته باشند، اما خداوند عقل و دانش را هم در اختیار انسان قرار داده تا با خرد شخصی و جمعی به مقابله با حوادث نیز برخیزد و با پیشبینی و پیشگیری، شرایط مناسبتری را برای خود و جامعه انسانی فراهم کند. وقتی ستاد مدیریت بحران و دهها سازمان دیگر در طول حیات خود کار و وظیفه اصلی خویش را بهموقع انجام نمیدهند، نتیجه آن میشود که فقط از بالا به پایین دستور میدهند که خانههایتان را تخلیه کنید؛ بدون آنکه بگویند چگونه؟ چه کسی این خسارتهای وارد شده به وسایل زندگی را که در طول سالها جمع شده، جبران خواهد کرد؟ بیمه در کجای زندگی مردم ما نقش دارد؟ به جز بیمه اجباری اتومبیل و شخص ثالث، آیا بیمه حوادث، بیمه زلزله و سیل برای خانه و کاشانه هم داریم؟ آیا اعضای ستاد بحران حس تخلیه یک خانه را هرگز تجربه کردهاند؟ «وقتی زن خانه وسایل مهم را جمع میکند و میخواهد از در بیرون برود، برمیگردد و دوباره نگاه میکند و میگوید اینجا خونمه، اینجا زندگیمه، اینجا محل خاطرات شادیمه و مرد خانه میگوید، یک عمر جون کندم تا وسایل زندگی خریدم، حالا که همه را نمیتونم ببرم، کدومش مهمتره» را میفهمند؟
آقای رئیسجمهوری
اعلام آمادهباش به نهادهای اجرایی برای آمادگی در مقابل موج بارشها و همت همه سازمانها بهویژه ارتش و بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و وزارتخانههای راه و مسکن و بهداشت و امثال آن بسیار کار ارزندهای بوده و هست، اما بهتر نیست در این شرایط سخت دستور فرمایید مسئولان از هر کار نمایشی خودداری کنند و پاچهها را بالا بزنند و به کمک مردم بروند و با پاچه بالازده و خنده بر لب نیازی به گرفتن عکسهای سلفی نداشته باشند.
ارسال نظر