مقایسه مدیریتها کار عبثی است
ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول
میتوان در دفتر فردا نوشت / خدمت کردن از هر چیزی بهتر است در فرهنگ مدیریت نو، نه خردمندانه است و نه به مصلحت سیاسی جوامع، نه از علم نشأت میگیرد و نه اخلاق اجازه میدهد، که بخواهیم تا مدتهای مدید، مدیریت جدید را با مدیریت قبلی مقایسه کنیم. هرگز به سود آنانی که بر مسند حکومت مینشینند نیست که فرهنگ مقایسه را تقویت کنند و با اشاره به بخش خالی لیوان و بیتوجه به تلاشها و زحمات و بخش پرلیوان، کمبودها و مشکلات و نقایص را به رخ بکشانند، بیآنکه تجربه کرده باشند که آیا امکان کارکردن مناسبتتر وجود داشته یا نداشته است؟ آن گروهی که معمولا «پاکت اول» را میگشایند و فقط به نقد قبلیها، آنهم با یک نگاه از میان هزاران نگاه، نگاه میکنند و همه نشدنها را مطرح و گاهی حتی فراتر رفته، موضوع را رسانهای و تبلیغاتی میکنند، حتما متضرر نهایی این مقایسهها خواهند بود؛ زیرا زمان زیادی نخواهد گذشت که بر آنها نیز معلوم میشود عمل با حرف و شعار تفاوتهای عمدهای دارد. باید باور کرد دستاوردهای هر سازمانی، مدیون همه افرادی است که بهصورت جمعی از نقطه صفر تا مرز پیروزی در تلاش و حرکت هستند یا نیستند. زنجیره انسانی کارکنان و مدیران را باید باتوجه به شرایط مختلف و موجود در زمان سنجید. موقعیت سیاسی جامعه، شرایط جغرافیایی، امکانات روز، دانش علمی، وضعیت بودجه، بحرانهای اجتماعی و سیاسی، مقاطع حساس تاریخی، مسائلی چون جنگ و محاصره اقتصادی، عوامل خارجی و دهها موضوع دیگر در هر دوره از مدیریت هر سازمان، شرکت، وزارتخانه و مملکت باید مدنظر قرار گیرد. تخریب تلاشها و حرکتها، حتی اگر اندک هم بوده، از سوی هرکس و در هر دوره، زیانهای بزرگی را بر سازمانها و حکومتها تحمیل خواهد کرد. همچنان که بزرگنمایی کارهای انجام شده نیز سودی برای آنهایی که مسئولیتی را برعهده دارند، نخواهد داشت. اغراق و زیادهگویی درباره آنچه شده را باید جزو وظایف سازمانی هر مدیر یا وزارتخانهای تلقی کرد، اما نباید کار انجام شده را تبدیل به یک سریال هیجانانگیز و فیلم سینمایی کرد. قراردادن یک آینه مسطح و معمولی در برابر هر واقعه برای نشان دادن واقعیتها کافی است. استفاده از آینه مقعر یا محدب، از سوی هر دو گروه، علاقهمندان یا مخالفان، شایسته یک جامعه مردمسالار و اصلاحطلب نیست. آنهایی که تلاش میکنند در مقایسه کارهای انجام شده، بدون توجه به شرایط، مدیریتی را برجسته یا دیگری را تضعیف کنند، هر دو گروه شکست خواهند خورد. آنهایی که میتوانستهاند کاری بکنند و نکردهاند به طور حتم در پیشگاه خداوند، مردم، همکاران و حتی خودشان شرمسارند و تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد. اما آنهایی که در همان شرایط آمدهاند و کاری کردهاند، در پیشگاه خداوند، ملت، همکاران و وجدان فردی خوشحالند و حتما در کارنامهشان برگی زرین افزوده خواهد شد و نوادگانشان نیز به نامشان افتخار خواهند کرد. تلاش، جرات، جسارت، عدالت، تصمیمگیری و سازندگی از سوی مدیران شرافتمند و عاشق آبادی و عمران در اذهان ملتها میماند. همچنان که حیف و میل، دزدی، تساهل، کمکاری، فامیلبازی، وقتگذرانی، ترسو بودن و امثالهم در کارنامه مدیران کوتوله، ثبت و ضبط تاریخ میشود. باید باور کنیم هر دو گروه ماندگارند. هر دو گروه در اذهان جمعی و فردی ملتها میمانند، هر دو نوع مدیریت (ضعیف وقوی) ثبت و ضبط تاریخ خواهند شد. اما اشاره مکرر به کاستیهای مدیریتهای ضعیف مشکلی از مدیریتهای بعدی حل نخواهد کرد.باید راه چاره را پیدا کرد، باید به مدیریتهای توانا دل بست، باید کسانی را که با امید و آرزوهای بزرگ برای سرزمینشان کار و تلاش میکنند باور کرد، باید دستهایی را که با جرات و جسارت بیابانها را گلستان میکنند بویید، باید آنهایی را که با دستانی خالی اما با دلهای بزرگ پا به هیچستان خدمتگزاری میگذارند تا آبادی خلق کنند را ارج گذاشت. باید دستان کسانی را که برای ساختن از جان خویش مایه میگذارند، فشرد. باید دست مهربان کسانی را که به مردم فکر میکنند، بوسید. یادداشت بیست و پنجم- از کتاب مدیریت کوتولهها
ارسال نظر