اگر جای رئیسجمهوری بودید!
ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول
در روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ و ابتدای تشکیل دولت دوازدهم یادداشتی نوشتم باعنوان «اگر من رئیسجمهوری میشدم» که در سایت روزنامه ازسوی ۱۰۱۶ نفر خوانده شد، شاید همین حدود یا کمی بیشتر هم در روزنامه خوانده باشند؛ اما مطمئنم آن فردی که باید بخواند، نخوانده است.
یعنی شنیدهام که هیچ روزنامه و یادداشتی را نمیخواند و من چون آدم خوشبینی هستم این نخواندن را ناشی از حجم زیاد کارهای جاری کشور میدانم، اما وظیفه روزنامهنگاری ما همین است که برای ثبت در تاریخ، مرتبا بنویسیم.
آنچه در آن یادداشت نوشتم، اشاره به یکی از مهمترین چالشهای سالهای دولتهای نهم تا دوازدهم بود.
قصه یارانه را دولت نهم علم کرد و نتایج آن بیشتر سیاسی بود. میلیاردها تومان کاغذ بیپشتوانه چاپ و توزیع شد تا تورم بالای ۴۰ درصدی در این سرزمین رقم بخورد و بخش بسیار بزرگی از پروژههای زیربنایی کشور راکد بماند.
از دولت یازدهم انتظار میرفت این قطار ویرانگر را با یک تصمیم انقلابی به ریل برگرداند، اما متاسفانه فرهنگ محافظهکاری نگذاشت و همچنان هر ماه هزاران میلیارد ریال از ثروت این مملکت در گردونه ۴۵ هزار تومانی افراد هدر میرود.
بارها نوشتیم که یارانه باید فقط به نیازمندان و از طریق کمیته امداد، سازمان بهزیستی، صندوقهای بازنشستگی و مانند آنها که شناسایی میشوند، پرداخت شود.
میتوان حجم مبالغی را که در این سالها پرداخت شده، ضرب و تقسیم کرد و گفت با این پول میشد چند کارخانه و مدرسه و منزل ساخت. تا امروز ۱۱۶ نوبت یارانه واریز شده و همانطور که وزیر اقتصاد گفتهاند، پرداخت یارانهها عذابآور است.
من اگر رئیسجمهوری بودم در همان ابتدای کار به مردم میگفتم با این ۴۵ هزار تومانها دردی دوا نمیشود، اما با تجمیع آن میتوان جاده ساخت، کارخانه ساخت، صنعت را شکوفا کرد و آینده بهتر را برای این مملکت رقم زد.
اگر من رئیسجمهوری بودم حتما مسائل و مشکلات دولتم را هر روز مثل سیل و صاعقه و زلزله و باران با عملکرد پرزحمت دولتیان بر سر ملت نمیریختم.
اگر من رئیسجمهوری بودم تورم و گرانی خودرو و دلار و سکه و نخودچی و کشمش و سیبزمینی و پیاز و شیر و کره و بنزین و نان و شیرینی و نمک و فلفل و آب و تلفن و گاز و برق و کود حیوانی و چقاله بادام نوبرانه را به گردن امریکای جنایتکار نمیانداختم.
اگر من رئیسجمهوری بودم از ورود جنسهای بنجل چینی و روابط پنهان برادران سرمایهدار اتاقها در چپاول ثروت مملکت با عنوان واردات و صادرات جلوگیری میکردم.
اگر من رئیسجمهوری بودم فقط گاهی به بیمسئولیتی سیستم بانکی کشور که مثل خوره به جان و روح مردم افتاده، اشاره نمیکردم، بلکه در عمل وضعیت بانکها را بررسی میکردم و صدها شعبه کنار یکدیگر را میبستم.
اگر من رئیسجمهوری بودم از برداشتن پول خرد جیب مردم کوچه و بازار به نفع اقتصاد کلان کاخنشینهای بورلیهیلزها جلوگیری میکردم.
اگر من رئیسجمهوری بودم گاهی از خود سوال میکردم «این قانون از کجا آوردهاند» کجاست؟ اگر من رئیسجمهوری بودم گاهی از دوروبریهای خودم میپرسیدم که چگونه با حقوق دولتی به آلاف و الوف و سرمایهداری در بخش خصوصی رسیدهاید؟
اگر من رئیسجمهوری بودم گاهی از قطار و اتوبوس و تاکسی استفاده میکردم و خیابان و جاده و مردم را میدیدم و از آمار کشتهها میپرسیدم و میگفتم این جاده شمال بعد از ۵۰ سال چه شد و کل بودجه یکی، دو سال مملکت را خرج جادهسازی میکردم تا شبکه راههای کشور کامل شود.
اگر من رئیسجمهوری بودم ۲ سال جادهها را میساختم و بعد ۲ سال اصلاح ساختار آموزش و پرورش را در سرلوحه کارها میگذاشتم.
اگر من رئیسجمهوری بودم از نابودی جنگل و مراتع و سیل و سیلزدگان شمال و لرستان و خوزستان و فارس و غافلگیری هرساله ناراحت میشدم.
اگر من رئیسجمهوری بودم میپرسیدم با کدام قانون خط ساحلی دریا و رودخانهها و مسیلها به جاده و پارک ساحلی و رستوران و کافه و خانه و ویلا تبدیل شده است.
اگر من رئیسجمهوری بودم از وضع اسفناک کاهش تیراژ روزنامه و کتاب و بیکاری اهل قلم و کارگران چاپخانهها و گرانی کاغذ و نابودی فرهنگ رنج میبردم.
اگر من رئیسجمهوری بودم کنار نمازجمعه و روضهخوانی گاهی تئاتر و سینما و گالری نقاشی و کنسرت میرفتم.
اگر من رئیسجمهوری بودم میگفتم لیست حقوق هیاتمدیرهها و پاداشهای ۴۰ سال اخیر شرکتهای دولتی و کارخانهها و بانکها و امثال آنها را بررسی کنند و در اختیار رسانهها قرار دهند.
اگر من رئیسجمهوری بودم موضوع معادن بزرگ و کوچک را بهعنوان دومین ثروت ملی بعد از نفت و گاز جدی میگرفتم.
اگر من رئیسجمهوری بودم از تعطیلی بخش صنعت و شهرکهای صنعتی و ندانمکاریها عصبانی میشدم.
اگر من رئیسجمهوری بودم از شعار تولید دست برمیداشتم و طرح رقابت را با شراکت خارجیها شروع میکردم.
اگر من رئیسجمهوری بودم در سیاست خارجی، جام زهر را به خاطر این مردم مینوشیدم و با جهان آشتی میکردم.
اگر من رئیسجمهوری بودم دنبال بهانه نمیگشتم و گناه کارهای نشده را به گردن این و آن نمیانداختم.
اگر من رئیسجمهوری بودم فقط به قوه مجریه میچسبیدم؛ همه وظایف قوه مقننه و قوه قضاییه و سایرین را میشناسند.
اگر من رئیسجمهوری بودم به هزاران موضوع ریز و درشتی که در این سالها مردم را در قوه مجریه رنج داده، فکر و آنها را اصلاح میکردم تا از درد این مردم کاسته شود.
اگر من رئیسجمهوری بودم بزرگترین درد این سرزمین را در مدیریت میدیدم و از انتخاب مدیریت کوتولهها و لیلیپوتها جلوگیری میکردم.
اگر من رئیسجمهوری بودم افکار عمومی و رسانههای آزاد را مهم میدانستم و روزنامه میخواندم.
در روزنامه شنبه، ۱۷ فروردین ۱۳۹۸ خطاب به آقای رئیسجمهوری نوشتم حالا دیگر از چی، از کجا و برای کی بنویسم؟ و اگر نوشتم چه خواهد شد؟ اما باز هم نوشتم.
ارسال نظر