عوامل ناکارآمدی نظام اداری ایران
حسن خسروی– تحلیلگر مسائل مدیریت دولتی
باتوجه به مطالعات و تجربیات کسبشده، مهمترین عوامل ناکارآمدی نظام اداری ایران را میتوان بهطور خلاصه به شرح زیر بیان کرد:
۱- ضعف در بنیانهای مذهبی و اعتقادی کارگزاران دولتی (مدیران و کارکنان). (سازمانهای ما خدامحور نیستند، بلکه عافیتطلب و منفعتطلب هستند.)
۲- فقدان نظام شایستهگزینی و شایستهسالاری یکپارچه و منسجم در سازمانها.
۳- اهمیت ندادن به مفهومی به نام «انسان» و سرمایه انسانی در سازمانها.
۴- ضعف شدید ساختاری و اجرایی در نظام تشویق و تنبیه در ادارات.
۵- تقدم منافع فردی بر منافع جمعی در سازمانها.
۶- فقدان یک سیستم خودکنترلی مناسب، مبتنی بر وجدان حرفهای در افراد.
۷- فقدان مدیریت دانش و برنامههای جامع و مستمر و باکیفیت آموزش و پرورش کارکنان در سازمانها در جهت ارتقای سطح دانش، بینش و توانایی افراد.
۸- نبود مشارکت جدی کارکنان سازمانها در تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و برنامهریزیها.
۹- فقدان استراتژی مهارتآموزی در سازمانها برای جانشینپروری.
۱۰- فقدان فضای تفاهم و همدلی و اعتماد لازم و کافی میان کارکنان و مدیران و نبود حس تعلق سازمانی.
۱۱- وجود تبعیضها و بیعدالتیهای فراوان در حقوق و مزایا و نظامهای پرداخت بین سازمانها.
۱۲- استفاده نکردن از تجربیات موفق کشورها در کشورداری و اداره امور سازمانها و تاکید غلط بر روش آزمون و خطا.
۱۳- تغییرات سریع و زودهنگام مدیران سازمانها.
۱۴- پایبند نبودن سازمانها به اجرای دقیق منشور اخلاقی خود.
۱۵- رابطهبازی، باندبازی، فامیلگرایی، همشهریگرایی و... در استخدام، ارتقا و انتصاب افراد.
۱۶- استفاده نکردن موثر از فناوری، فضای مجازی و نقص فراوان در ایجاد دولت الکترونیک.
۱۷- جزیرهای عمل کردن سازمانها و فقدان همکاری و هماهنگی موثر بینبخشی خصوصا میان روسای سه قوه.
۱۸- ضعف شدید مناسبات و تعاملات منطقهای و بینالمللی در ابعاد مختلف.
۱۹- وجود قوانین و مقررات بسیار زیاد که اغلب موازی و متعارض بوده و باعث چندگانگی و ابهام و اشتباه میشوند.
۲۰- تعدد بسیار زیاد مراجع تصمیمگیری و مراکز کنترلی و نظارتی.
۲۱- نبود برخورد سریع، قاطع و مستمر با موضوع قاچاق، پولشویی و فساد اداری و مالی.
۲۲- از دست رفتن سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت) و اهمیت ندادن سازمانها به شفافیت و پاسخگویی.
۲۳- استفاده نکردن موثر از تجربیات، یافتهها و دانستههای ارزشمند بازنشستگان سازمانها.
۲۴- فقدان شادی و نشاط و انگیزه در میان کارکنان و مدیران ادارات و غوطه خوردن در دام روزمرهگی.
۲۵- دخالت امیال و اغراض و سلیقههای شخصی غیرعلمی مدیران در کارها.
۲۶- بیتوجهی به جایگاه و اهمیت روابط عمومی و ارتباطات انسانی.
۲۷- فقدان روحیه تحقیق، پژوهش، نوآوری و خلاقیت.( افراد خوشفکر و صاحب اندیشه منزوی میشوند).
۲۸- فقدان اختیار و جسارت لازم برای انجام کارها. افراد برای یک تصمیمگیری ساده، باید از مراجع مختلف استعلام کرده و اجازه بگیرند.
۲۹- محیط کاری نامناسب (ساختمانهای زشت و فرسوده، نور، رطوبت، دما، متراژ اتاق کار، رفاهیات و...).
۳۰- وجود بازارگرم چاپلوسی، دورویی، زیرآبزنی، تملق و ریاکاری در سازمانها.
ارسال نظر