پرهیز از یک مغالطه در بورس
عباس گمار-کارشناس بازار سرمایه
آنچه طی این سالها در بازار مرتباً مشاهده شده عدمتوجه به ثبیت و پایداری سود در زمان ارزشگذاری سهام شرکتهاست؛ ناگهان رخدادی موقت با تأثیر مثبت یا منفی بر سودآوری یک صنعت یا شرکت به وقوع میپیوندد و ما آن تأثیر گذرا را تحت هیجانات و اخبار رسانهها دائمی میپنداریم و بر اساس آن خرید یا فروش سهام را در دستور کار قرار میدهیم، در حالیکه منطقاً این طور نباید باشد.
یکی از موارد اخیر را میتوان صنعت سیمان طی سه چهار ماه ابتدایی ۱۴۰۰ نام برد که عرضهٔ سیمان در اثر قطعی برق در بازار کاهش یافت و ناگهان قیمت هر تن سیمان از حدود ۳۰۰ هزار تومان به یک میلیون تومان رسید. تحلیلگران در بازار که در فروردین سال جاری سود خالص یک شرکت سیمان مثلاً یک میلیون تن در سال را برای مثال حدود ۱۰ میلیارد تومان و سود سالیانه آن را حدود ۱۲۰ میلیارد تومان برآورد میکردند، انتظاراتشان تغییر کرد و در خرداد و تیر ماه همین سال سود خالص و در نتیجه ارزش سهام همان شرکت را در اثر جهش قیمت سیمان به نحو دیگری برآورد میکردند!
در واقع تحلیلگران این اتفاق جهش قیمتی سیمان را دائمی میپنداشتند و سود خالص این شرکت یک میلیون تن را به جای ۱۲۰ میلیارد تومان در سال (۱۲ ضربدر ۱۰ میلیارد تومان) برابر ۳۶۰ میلیارد تومان برآورد میکردند و تحت تأثیر همین ذهنیت ناگهان ارزش بازار برخی از شرکتهای سیمانی طی مدت کوتاهی بیش از ٢ برابر شد (از خودمان هم در زمان خرید سهام سیمانی در اوج قیمت یک بار هم سؤال نکردیم که مگر میشود ظرف مدت کوتاه یک شرکت تا این حد ارزشآفرین گردد)، غافل از این پرسش که آیا رخداد مذکور پایدار است یا واقعهای زودگذر؟! اما چه اتفاقی در ادامهٔ سال جاری برای صنعت سیمان افتاد؟ بهتدریج از مرداد ماه سال جاری تب قیمتی سیمان در کشور فروکش و بازار هم انتظار خود را از سودآوری تعدیل منفی کرد! در نهایت نتیجه این شد که بازدهٔ قیمتی (capital gain) "منفی" صنعت سیمان از تیر سال جاری تا زمان نگارش این یادداشت بیش از ۳۰ درصد گردید.
اما ما مرتب این هیجانات در برآورد متغیرهای اسمی و حقیقی مؤثر بر ارزش سهام شرکتها را در بازار سهام کشور مشاهده کردهایم که یکی دیگر از مصادیق آن انتظار نرخ دلار ۵۰ هزار و ۶۰ هزار تومانی قبل از ریزش بازار در مرداد ۱۴۰۰ بود و تحت تأثیر این انتظار ارزش سهام شرکت را به یاری هم بهصورت موهومی سر به فلک کشاندیم، بر اثر این تحلیل اشتباه که رخدادهای موقت را به صورت دائمی به آینده تعمیم میدادیم.
همه این موارد این ضربالمثل "خودکرده را تدبیر نیست" را برای ما یادآوری میکند. از مغالطهٔ "تعمیم وقایع کوتاهمدت و موقتی به وقایع بلندمدت و پایدار" ارزشگذاری و معاملات سهام بهشدت پرهیز کنیم، در غیر اینصورت میبایست هزینهٔ گزاف آن را بپردازیم!
ارسال نظر