|

تنوع در سبد صادرات

کیوان جعفری‌طهرانی-تحلیلگر بازار جهانی آهن و فولاد

همه کشورها به‌دنبال آن هستند که تولیدات معدنی فرآوری‌شده را صادر کنند. برای مثال، عناصر نادر خاکی (REE) باتوجه به حجم ناچیزی که در مواد برداشت‌شده از معدن دارند، باید به‌صورت فرآوری‌شده صادر شوند، زیرا در غیر این صورت، مقدار بسیار زیادی باطله همراه آنها است و اصلا ارزش صادراتی ندارند.

جعفری-طهرانی

اگر تکنولوژی فرآوری عناصر نادر خاکی وجود داشته باشد، به‌طبع به جایی می‌رسیم که برخی از این محصولات به‌صورت کیلویی یا حتی گرمی ارزش پیدا می‌کنند و این نشان می‌دهد که ارزش‌افزوده فرآوری چقدر زیاد است و خوشبختانه شنیده‌ام به‌تازگی در مرکز تحقیقات و فرآوری ایمیدرو برای فرآوری بعضی از این عناصر نادر خاکی اقدامات مثبتی انجام شده، البته هنوز نمی‌دانم که به مرحله تولید صنعتی رسیده است یا خیر؟ بنابراین روشن است که اگر یک ماده معدنی فرآوری شود، ارزشی چندبرابری و حتی در رابطه با REE ارزش ۱۰۰برابری و... پیدا می‌کند.پس باید در درجه اول، برای رفع نیاز داخل کشور و بعد برای صادرات، به‌دنبال تکنولوژی فرآوری باشیم، اما باز هم نباید فراموش کرد که بازار به ما دیکته می‌کند که در چه شرایطی، چه محصولی را صادر کنیم.

سیاست جلوگیری از صادرات، با اعمال تعرفه‌های صادراتی، نمی‌تواند موتور محرکه‌ای برای تکمیل زنجیره ارزش باشد. بارها شده است که با وضع عوارض صادراتی، جلوی صادرات بعضی محصولات گرفته شده یا منع و ممنوعیتی برای آن قرار داده‌اند و به این ترتیب، در شرایطی که فرصت صادراتی خوبی در بازار جهانی وجود داشته است، ما فرصت را از دست داده‌ایم.

هیچ‌کس منکر اهمیت تکمیل زنجیره ارزش‌افزوده فولاد نیست و همه می‌دانند هرچقدر به‌سمت محصولات پایین‌دستی برویم، ارزش کالا بیشتر می‌شود و خود به خود ارزآوری هم بیشتر می‌شود، بنابراین فرآوری اهمیت قابل‌توجهی دارد، اما موردی که بارها به آن اشاره شده، این است که بازار به ما دیکته می‌کند که چه محصولی را می‌توان صادر کرد و چه محصولی خریدار ندارد. بنابراین، نمی‌توان انتظار داشت که مشتریان خارجی برای خرید هر محصولی که در زنجیره تولید به‌دست می‌آوریم، صف کشیده باشند و از آن استقبال کنند. فراموش نباید کرد که به‌علت مشکلات تحریمی، محدودیت‌های زیادی وجود دارد.

از سوی دیگر، کشورهای جنوب‌شرق‌آسیا از ما محصولات میانی مانند بیلت و اسلب خریداری می‌کنند و روی واردات محصولات نهایی مانند میلگرد و ورق، عوارض وارداتی بسته‌اند که اصطلاحا به آن countervailing duty یا «عوارض تعادلی یا جبرانی» می‌گویند. مفهوم این عبارت که برای واردات به کار برده می‌شود، این است که دولت نرخ تولیدکنندگان داخل کشور را با نرخ محصول وارداتی مقایسه می‌کند و اگر محصول وارداتی ارزان‌تر باشد که اصطلاحا آن را دامپینگ قیمتی می‌گویند، عوارضی برای واردات آن محصول در نظر می‌گیرند که هزینه محصول وارداتی از نرخ تولید داخل بیشتر می‌شود و به این ترتیب، از تولیدکننده داخلی حمایت می‌کنند.

این کاری است که ایران هم بارها انجام داده و البته بعضی وقت‌ها هم از آن غافل شده است. به‌گمان من، باید برای حفظ بازار و ادامه روند صادرات، مجموعه‌ای از محصولات پایین‌دستی، میانی و حتی بالادستی را صادر کنیم. در شرایطی که مازاد نیاز داخلی وجود دارد، باید امکان صادرات از کنسانتره، گندله، آهن‌اسفنجی گرفته تا بریکت گرم یا HBI، بیلت و اسلب وجود داشته باشد. به‌طبع هرچقدر به طرف محصول فرآوری‌شده برویم، ارزش‌افزوده بالاتری ایجاد خواهد شد، اما به‌شرطی که بازار کشورهای هدف هم استقبال کنند و حاضر باشند از ما خرید کنند. مشتریان محصولات پایین‌دستی ما، مثل میلگرد، بیشتر در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، عراق و شمال‌افریقا هستند، اما این مشتریان دائمی نیستند.

به‌عبارت‌دیگر، تنها تامین‌کننده این محصولات ما نیستیم و کشورهای دیگر هم، سهمی از این بازار هدف کسب کرده‌اند.بنابراین حتی اگر بتوانیم از نظر نرخ با آنها رقابت کنیم، به‌دلیل تحریم، مبادلات بانکی و ممنوعیت پرداخت از طریق اعتبار اسنادی، باز هم در دادوستد، مشکلات فراوانی پیش‌رو داریم. به این ترتیب باید باتوجه به شرایط موجود، برای حفظ بازار صادراتی خود طیف کاملی از تولیدات معدنی را، از بالادستی گرفته تا میان‌دستی و پایین‌دستی در سبد کالای صادراتی داشته باشیم. در سند توسعه هفتم بر موضوع فرآوری تاکید بسیاری شده، اما مهم‌ترین مانعی که در مسیر توسعه فرآوری مواد معدنی وجود دارد، کمبود نقدینگی است.

فراموش نکنیم که بسیاری از کشورهای جهان در زمینه توسعه معدن و صنایع‌معدنی، فقط روی توان سرمایه‌گذار داخلی حساب نمی‌کنند، بلکه از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی یا FDI هم استفاده می‌کنند، اما کشور ما در شرایط تحریم، امکان جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را ندارد و این خود مانع بزرگی برای تکمیل زنجیره ارزش است.علاوه بر مشکل کمبود سرمایه‌گذاری از حلقه اول تا پایین زنجیره تولید، در مسائل زیرساختی مثل جاده، بندر، برق، گاز و... هم با مشکلات جدی روبه‌رو هستیم.

در واقع، اگر برای توسعه زیرساخت‌ها، تامین گاز، تاسیس نیروگاه‌های جدید با استفاده از سوخت غیرفسیلی و انرژی خورشیدی، جاده‌سازی، توسعه شبکه ریلی و بنادر اقدامی جدی و فوری انجام ندهیم، خود به خود در توسعه زنجیره ارزش فولاد با مشکل روبه‌رو می‌شویم. حل تمامی این مشکلات در گرو حل مشکل نقدینگی است.البته بخش خصوصی تاحدی می‌تواند به ایجاد گشایش در این زمینه کمک کند،اما باز هم جوابگوی نیاز کشور نیست و باید راهکاری برای جذب سرمایه و راه‌اندازی این پروژه‌های زیرساختی اندیشید.ما باید در زمینه بازاریابی بین‌المللی به‌گونه‌ای عمل کنیم که هماهنگی کاملی بین بخش خصوصی و دولتی ایجاد شود.

 

نویسنده: کیوان جعفری‌طهرانی
کدخبر: 311326

ارسال نظر