اختصاصی گسترشنیوز:
معلمی که یک کارآفرین میلیاردر شد
بسیاری از معلمان میخواهند در حوزه آموزش و تدریس، کسب و کار خاص خود را راهاندازی کنند اما تعداد کمی از آنها قصد خود را عملی میکنند.
گسترشنیوز: این روزها توجه رسانههای تجاری آمریکا به یک معلم کارآفرین جلب شده است. آنا در بخشی از مصاحبه خود با نشریه فوربز میگوید: به من میگفتند تو برای این کار ساخته نشدهای و از عهده آن برنمیایی اما دست به کار شدم. داستان موفقیت این معلم موفق، خواندنی است. با گسترشنیوز همراه باشید.
نصف معلمان کار دوم دارند
در امریکا هم مثل بیشتر کشورهای دیگر، معلمان مدرسه دولتی بیش از ۶۰ ساعت در هفته کار میکنند. تعداد زیادی از معلمان در کنار شغل اصلی خود کار دوم هم دارند. طبق اعلام نشریه EdWeek (هفته آموزش) در امریکا نصف معلمان، کار دوم دارند. به هر حال تعداد بسیار کمی از معلمان وارد دنیای کارآفرینی آموزشی میشوند.
برخلاف کشورهای غربی، در امریکا میانگین درآمد معلمان مدارس کافی نیست. آمارها نشان میدهد که معلمان بیشتر از هر قشر دیگری خانههای خود را اجاره میدهند. معلمان امریکایی در کافهها نوشیدنی سرو میکنند، در کلاسها و دورههای آموزشی آنلاین تدریس میکنند و همانند کشور خودمان مسافرکشی میکنند.
با این حال هستند معلمانی که آرزوهای بزرگی در سر دارند و گامهای بلندی برمیدارند. آنها به تدریس بیش از هر کار دیگری عشق میورزند اما در تمام عمر، آرزوی کارآفرین شدن در حوزه آموزش و پرورش دارند بنابراین بالاخره روزی شک و تردید را کنار میگذارند، کلاس مدارس را رها میکنند و کسب و کار خود را دایر میکنند.
ستاره کسب و کارهای کوچک
دنیای کسب و کارهای کوچک، ستارههای خاص خودش را دارد و این روزها اهالی کسب و کارهای کوچک، آنا گیگیلیو را به خوبی میشناسند. آنا ۲۳ سال معلم کلاس دوم یکی از مدارس دولتی بود. کارآفرینی در خون آنا بود و میدانست اینترنت و دنیای مجازی چه فرصت بینظیری در اختیارش قرار داده است. آنا تصمیم گرفت به مهارتهایش اعتماد کند و برای یک بار هم که شده شانس خود را امتحان کند. کار او فقط در عرض چند سال به موفقیت رسید و به یک کسب و کار چند میلیون دلاری تبدیل شد. آنا توجه رسانههای امریکا را به خود جلب کرده است. او در گفتوگوهایش از امیدها و ترسهایش میگوید و داستان موفقیت خود را بیان میکند و از نکاتی که معلمان کارآفرین باید به آنها توجه داشته باشند سخن میگوید. وی در بخشی از گفتوگویی که با نشریه معتبر فوربز انجام داده است میگوید:
تا دیروقت کار میکردم
مدتی کارم شده بود اینترنتگردی. دنبال ایدهّهای نو بودم. بالاخره سایتی را پیدا کردم که در آنجا معلمان درسگفتارهای خود را ارائه میکردند، فعالیتّّهای کلاسی موفق خود را عرضه میکردند، راههای استفاده از امکاتات دیجتال در تدریس را در قالب دستورالعملهای کاربردی میفروختند. به این ترتیب راهم را پیدا کردم. انگیزه و انرژیام تمامی نداشت. به محض آنکه از مدرس برمیگشتم دست به کار میشدم و تا دیروقت کار میکردم که بتوانم محصولات خود را به دانشآموزان، والدین، مدیران مدارس دولتی و خصوصی بفروشم. شرکت من الان در همین قبیل حوزهها فعالیت میکند. در واقع ما نتیجه سالها تدریس همکاران خود را در قالب محصولات و بستههای مختلف به فروش میرسانیم.
دنیای کسب و کار را شناختم
اوایل درآمدم در حد کمکخرج بود اما ظرف مدت کوتاهی کسب و کارم رونق گرفت. بعد از یکسال پولی که از این راه بهدست میآوردم به اندازه نصف حقوقم بود اما میدانستم که نباید به این مقدار بسنده کنم. بالاخره به جایی رسیدم که توانستم تدریس در مدرسه را رها کنم. تصمیم راحتی نبود و ترس و دلهره رهایم نمیکرد. با این حال به خودم گفتم راه برگشت نداری و باید موفق شوی. به خودم گفتم باید بلندپرواز باشی و بیشتر از آن دوره ۲۳ ساله روی دنیای آموزش و پرورش تاثیر بگذاری. واقعیت آن بود که من تاجر نبودم و یکَعمر به بچههای هفت هشت ساله، خواندن و نوشتن یاد داده بودم. بنابراین با علاقه و اشتیاق کتابهای بازاریابی را میخواندم و از محتواهای چندرسانهای شرکتها الهام میگرفتم. علاوه بر این برای یاد گرفتن اصول دنیای کسب و کار ۴۰ هزار دلار هزینه کردم و در دورههای آموزشی مختلف شرکت کردم.
کار را ادامه دادم و به یک برند شناختهشده تبدیل شدم. اکنون که به یکی از بازیگران جدی کسب و کارهای آموزشی تبدیل شدم از خودم سوال میکنم «موفق شدی، قدمت بعدیت چیست؟». میدانم که دیگر تنها نیستم و زندگی و آینده یک مجموعه ۳۰۰ نفری به برنامههای توسعه شرکت بستگی دارد. چارهای نیست، باید پیش رفت و به موفقیتهای بزرگتری رسید.
ارسال نظر