معتاد تهرانی به صورت پلیس شلیک کرد!

مرد معتاد هنگام مصرف مواد به صورت پلیس شلیک کرد.

 رسیدگی به این پرونده از سال گذشته با شلیک مردی معتاد به‌صورت یکی از مأموران پلیس آغاز شد. در ادامه متهم که قصد داشت از محل متواری شود توسط رهگذران دستگیر و به پلیس تحویل داده شد.

در ادامه مأمور پلیس که از ناحیه صورت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و به‌طرز معجزه آسایی زنده ماند وی پس از بهبودی نسبی از ضارب شکایت کرد و در توضیح ماجرا گفت: آن شب در حال گشتزنی بودم که به یکباره مرد جوانی در پارک اسلحه‌ای را از جیبش بیرون آورد و به من شلیک کرد. پس از آن بیهوش شدم و بعد از چند روز متوجه شدم در بیمارستان هستم. درحال‌حاضر هم بخشی از صورت و جمجمه‌ام را از دست داده‌ام.

پس از تکمیل تحقیقات، پرونده حامد متهم ۳۵ساله به اتهام شلیک به مأمور پلیس و حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال و وی صبح روز گذشته محاکمه شد.

شلیک به سمت قربانی

براساس کیفرخواست صادره متهم در محل درگیری، بدون هیچ مقدمه و حتی تذکری به سمت قربانی شلیک کرده است. ضمن اینکه متهم در روز حادثه مقداری مواد مخدر همراه داشته است. در ادامه شاکی به جایگاه رفت و گفت: آن روز من اصلاً متوجه متهم نشدم و نمی‌دانم که چرا به یکباره به من شلیک کرد. در این یکسال زندگی‌ام نابود شده و فقط در حال درمان صورت و جمجمه‌ام هستم. هزینه درمانم بسیار بالاست به‌همین خاطر برای او درخواست اشد مجازات دارم و برای جراحت‌هایم هم دیه می‌خواهم و از دادگاه درخواست دارم تا هزینه کامل درمانم را به‌عنوان خسارت از متهم بگیرد.

سپس متهم به جایگاه رفت و با ابراز پشیمانی گفت: من فرد با آبرویی هستم زن و بچه دارم و کارمند یک اداره هستم اما مدتی قبل اعتیاد پیدا کردم و برای اینکه خانواده‌ام متوجه اعتیادم نشوند گاهی اوقات به پارک می‌رفتم و در آنجا مواد مصرف می‌کردم. آن شب در پارک مشغول استعمال مواد مخدر بودم که یکباره این مأمور پلیس را دیدم و نمی‌دانم چرا اسلحه‌ای را که همراه داشتم از جیبم بیرون آوردم و به سر او شلیک کردم.باور کنید حال طبیعی نداشتم و تحت تأثیر مصرف مواد مخدر کنترل رفتارم را از دست داده و دچار ترس و توهم شده بودم و حالا از شاکی طلب بخشش دارم.

وی درباره حمل سلاح غیرمجاز نیز توضیح داد: چند سال پیش برای تفریح به شهر مریوان رفته بودم که از آنجا یک اسلحه و شوکر خریدم. آن روز هم اتفاقی اسلحه را در جیبم گذاشته بودم که به محض دیدن مأمور پلیس به او شلیک کردم. من اتهامم را قبول دارم و الان هم خیلی پشیمانم و طلب بخشش دارم.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.