تغییر الزام تاریخی است
ناصر بزرگمهر/ مدیر مسئول
در یادداشتی نوشتم مدیریت تغییر نگاه، زندگی را زیباتر میکند و باید همه و بهویژه مدیران ارشد با تغییر نگاه، به شرایط بهتر نگاه کنند.و امروز میخواهم از الزام تاریخ و محکوم بودن هر انسان به تغییر صحبت کنم، باید باور کنیم هیچچیز اینطور نبوده و اینطور نمیماند، شاعری سالها پیش سروده است: چرا توقف کنم، چرا؟ پرندهها به جستوجوی جانب آبی رفتهاند. افق عمودی است. افق عمودی است و حرکت فوارهوار و درحدود بینش سیارههای نورانی میچرخند! زندگی اجتماعی با تغییر، تکامل یافته است، آنها که تغییر را دوست ندارند، زندگی اجتماعی را باور ندارند و در خلاف حرکت تاریخ، دستوپا میزنند. باید تغییر را، حتی اگر خلاف منافع فردی ما باشد، دوست داشته باشیم، بگذاریم متوسطها هرچه میخواهند بگویند، هرگز از مدیریتهای کوتوله که اغلب مخالفان تغییر هستند نهراسید، باید در زندگی فردی و اجتماعی، آسمان را جیغ کشید، جاری شد تا چون آبی در گودالی کوچک، نخشکید. باید حرکت کرد، باید تلاش کرد تا شبی چون شیخالرحمه علیهالسلام نسرائیم که: «یکشب بر ایام گذشته تامل میکردم و بر عمر تلف کرده تاسف میخوردم و سنگ سراچه دل به الماس آبدیده میسفتم و این بیتها مناسب خود میگفتم: هردم از عمر میرود نفسی چون نگه میکنم نماند بسی ای که پنجاه رفت و درخوابی مگر این پنج روز را دریابی خجل آنکس که رفت و کارنساخت کوس رحلت زدند و بار نساخت خواب نوشین بامداد رحیل بازدارد پیاده را زسبیل هرکه آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری پرداخت و بدینگونه است که باید مدیریت تغییر را باور کرد، مدیریت تغییر نگاهی است به افقهای آینده، برای آنهایی که ایستایی را باور ندارند. آنهایی که تلاش میکنند تا روزهای بهتری را برای ملتی هوشیار که توانایی و توانمندیاش بیش از این است، تدارک ببینند. در شعری از دکتر سرامی خواندهام که زندگی تنها چرخیدن، پیش رفتن و حتی اوج گرفتن و معراج کردن نیست، زندگی در خویش فروشدن و از خویش بیرون شدن است. ای آنکه کلام مرا میشنوی و میخوانی گاهی با خویش خلوت کن همانند قلبی در کار انبساط همه خونهای خویش را به اندرون فراخوان از خویش سرشار شو و از خویشتن سرشار باش. گاهی نیز از خویش بیرون خرام همانند قلبی در کار انقباض همه خون خویش را از اندرون بیرون بران از خویش تهی بمان و از خویشتن تهی باش تو هرگز از دریا بزرگتر نیستی او عرصه جزرومد است مدیریت تغییر در همه سطوح زندگی از کودکی تا پیری با انسان همراه است. تغییر و تنوع در زندگی فردی و اجتماعی، نوعی سوپاپ اطمینان برای رهایی از سکون و توقف است. تغییرات در زندگی فردی، از یک تغییر فیزیکی ساده، از جابهجایی یک شی در مقابل دیدارهای روزانه ما تا مهاجرت انسان از روستا به شهر و از شهری کوچک به شهری بزرگ، از دبستان به دبیرستان و از مرحله تحصیلات ابتدایی به دانشگاه، از زندگی تجردی تا تاهل، از تاهل تا گسترش خانواده، همه و همه در راستای حرکت بهسوی تکامل، قابل بررسی و تجزیهوتحلیل مثبت هستند. تغییر در زندگی اجتماعی از یک حرکت بزرگ مانند انقلابات تا انتخابات، از یک جابهجایی مدیریتی کوچک تا مقام ریاستجمهوری در زندگی فردفرد جامعه اثرگذار است. بدون شک تغییر در فرهنگ، تغییر در سیاست، تغییر در اقتصاد، تغییر در نگرشها و اندیشهها، همیشه سیری صعودی و تکاملی داشته است، تغییرات حتی اگر در کوتاهمدت اثرات و آسیبهای کوچکی در زندگی افراد داشته باشد، اما در بلندمدت، آسمان آینده زندگی اجتماعی را رونقی بیشتر میبخشد که بهمرور میتواند آسیبهای فردی را نیز ترمیم کند. به نظر میرسد در روند تغییرات و ضرورتهای تاریخی و محیطی زندگی اجتماعی، دولتها ناگزیر از ایجاد تغییرات عمده در بخشهای اداره امور خود هستند. ضرورت برخورد با چالشهایی از قبیل تغییر شگرف فناوری، جهانیشدن و ایجاد رقابتهای بینالمللی برای حفظ بقای ملتها و امثالهم، دلیلی روشن و واضح است که الگوی سنتی مدیریت در جوامع آینده بهسرعت تغییر کند. به نظر میرسد در این تغییر، دولتهایی موفقتر خواهند بود که کرامت و ارزش انسانی را بیشتر از گذشته موردتوجه قرار دهند. بپذیریم که مدیریت تغییر یک الزام جهانی است. بپذیریم که جوامع آینده باید خود را برای تغییرات شگرف آماده کنند. بپذیریم که در این تغییر باید براساس دانایی محوری حرکت کنیم. اما بپذیریم که ساختن هیچ بنایی هم بدون فونداسیون مناسب امکانپذیر نخواهد بود. در مدیریت تغییر نباید شتابزده عمل کرد، باید تجربه و تخصص را موردتوجه قرار داد وگرنه محکوم به شکست و تکرار دوباره آن تجربه خواهیم بود. یادداشت سی و دوم از کتاب مدیریت کوتولهها
ارسال نظر