مشکل اصلی کشور مشکل مدیریت است
ناصر بزرگمهر / مدیر مسئول
رئیسدولت اصلاحات و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی وقت در آیین قدردانی از فعالان آماری کشور در هفته نخست آبان ۱۳۸۳ فرموده بودند؛ مشکل اصلی کشور، مشکل مدیریت است. بیان این جمله از زبان بالاترین مقام مدیریت اجرایی کشور آن هم در حضور آمارگران حرفهای و برگزیده، اگر یک فاجعه ملی تلقی نشود، دستکم مخاطبان را باید به هوش آورد که؛ داریم به کجا میرویم؟ به نظر میرسد آقای رئیسجمهور به عنوان بالاترین مدیر اجرایی کشور و رئیس سازمان مدیریت بهعنوان نفر دوم در حوزه مدیریت و برنامهریزی باید پاسخ دهند که این وضعیت چگونه به وجود آمده و چرا مشکل اصلی کشور، مشکل مدیریت است؟ پیشتر هم رئیس دولت سازندگی در بیاناتی گفته بودند مهمترین موضوع کشور توجه به مدیران و انتخاب درست آنهاست. حال در چنین شرایطی این موضوع مطرح میشود که امروز، روزهای ابتدای انقلاب و سال ۱۳۵۷ نیست که بگوییم ناچار از این دوست و از آن فامیل در سطوح عالی مدیریت یا سطوح میانی مدیریت بهره گرفتهایم، حالا که بیش از ۳ دهه از حضور مداوم مدیران فعلی میگذرد، چرا مدیر جوان و قابل اعتماد تربیت نکردهایم؟ وقتی از مدیریت مینالیم، منظورمان کدام مدیران هستند، بیشتر مدیران ارشد و میانی بیش از ۳۰سال است در پستهای مدیریتی نشستهاند و حتی اگر تصور کنیم روزگاری بدون دانش اولیه بودهاند امروز براساس آزمون و خطا هم که شده باید معادل دکترای مدیریت در تجربه عملی را ارائه کنند. اگر کودک ۵، ۶ ساله بیسوادی را هم به مدرسه میسپردیم، بعد از ۲۰ سال مدرک دکترای خود را میگرفت. در چنین شرایطی چگونه میشود بعد از این همه سال بگوییم مشکل ما در کشور، مشکل مدیریتی است. با این حرف میخواهیم توپ را به زمین چه کسی پرتاب کنیم؟ آیا با این جملات نباید کسی از ما بپرسد که برادران ارجمند، همه ابزار مدیریتی و... انتخاب مدیران و تربیت آنها در دست شما بوده است، حالا باز هم از مدیریت ضعیف میگویید؟ در این سالها که دلسوختگان این سرزمین از مدیریتهای سنتی، مدیریت محافظهکار، مدیریت نادانی، مدیریت ترسو، مدیریت فامیلی، مدیریت خام و نپخته، مدیریت ابدی، مدیریت بخیل و مدیریت سایه سخن گفتند، یکبار به عنوان رئیس سازمان مدیریت کشور این مطالب را جمعآوری و تجزیه و تحلیل کردهاید؟ آیا وقتی روزنامهنگاری از مدیریتکوتولهها سخن گفت، کمی به دوروبر خودتان نگاه کردید یا فقط او را مورد عتاب و خطاب قرار دادید؟ آیا وقتی اهل قلم نوشتند جامعه به مدیریت جسارتی، مدیریت مشتریمدار و مدیریت خدمت نیاز دارد، به فکر تغییر رویه افتادید؟ وقتی رهبر معظم انقلاب از مدیریت پاسخگو گفتند و سال را سال پاسخگویی نامیدند، آیا به این آمارگران برگزیده کشور فرمودید که نتایج پاسخگویی مدیران فعلی را بررسی و اعلام کنند؟ در همایش دیگری نیز در همین زمینه با عنوان «توسعه منابع انسانی» که به منظور ارزیابی عملکرد مدیران در همین حوزه برگزار شده، معاون منابع انسانی «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» در سال ۱۳۸۳ و در همان آغاز بهکار این نشست، بحث پرورش و توسعه مدیران اجرایی کشور را یک ضرورت برای مجموعههای اجرایی کشور اعلام کردهاند. بنا به اخبار مطبوعات، ایشان فرمودهاند: «مدیران فعلی سازمانها و مراکز که از ابتدای انقلاب بر مسند کار قرار گرفتهاند، اکنون به مرحله پایانی کار خود رسیدهاند و باید برای جانشین آنها فکری کرد و تدبیری اندیشید.» نتایج سخنرانیهای این همایش نشان میدهد تجربه مدیران فعلی کشور براساس آزمون و خطا شکل گرفته و اکنون باید برای پرورش مدیران جدید براساس آموزههای علمی اقدام کرد. بدون شک نیروی انسانی، مهمترین ثروت یک کشور است و کشور ما از نظر نیروی انسانی جوان، نیرویانسانی باتجربه و نیرویانسانی عاشق یکی از برگزیدهترین سرزمینهای جهان فعلی است که باید قدر آن را دانست. مردم سرزمین ما حتی از نظر ژن و تیزهوشی از نادرترین جمعیتهای انسانی دنیا بهشمار میروند که باید ارزش آن را فهمید. منابع خدادادی در طبیعت مهمترین مولد ثروت در هر سرزمینی است، اما امروز علم و آمار ثابت کرده نیروی انسانی دانشمدار، اصلیترین منبع، حتی برای استفاده از آن ثروت خدادادی بهشمار میرود. در شرایط رقابتی فعلی، فقط منابع نیروی انسانی است که یک سازمان را در زمره برترینها قرار میدهد و صعود مداوم و مستمر سطح توانمندیهای منابع انسانی است که میتواند تفاوت دو سازمان، دو کارخانه، دو تولیدکننده کالای مشابه و دو کشور را مشخص کند. رئیسجمهور خاتمی در آخرین روزهای ریاستجمهوری خود زنگ خطر وضعیت نامساعد مدیریت کشور را به صدا درآوردندکه مناسب بود در همان ماههای آخر دولت فخیمهشان هم که شده طرحی نو برای تحقق شایستهسالاری که ۷ سال وعده آن را دادند، دراندازند. بدون شک مجلس هم باید کمک میکرد و آیندگان بهرهمند میشدند. حالا که گذشت، اما این مباحث همیشه میتواند از سوی همه دولتها به عنوان یک موضوع جدی مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. یادداشت سی و سوم از کتاب مدیریت کوتولهها
ارسال نظر